Monday, February 16, 2015

بزرگانی چون روسو و فروید روشنگران و خرد مندان امروزند

Photo: ‎بزرگانی چون روسو و فروید روشنگران و خرد مندان امروزند!!

بشر امروز با نگاه به اطراف و جهان شناسی بیشتر ، توانسته است بسیار بیشتر از گذشته خود را بشناسد.خود شناسی بیشتر و تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی بزرگانی مانند ژان ژاک روسو و فروید به محققان راه درست تری را برای شناخت انسان و شناخت نیازها و آرزوهایش داد. این نظریات روز بروز بیشتر به شناخت بشر کمک کرده اند و علومی مانند پزشکی شناخت مغز را برای بشر به ارمغان آورده است.. آرام آرام با شناخت مغز و چگونگی کارکرد آن، چیستی شخصیت انسان و چگونگی کارکرد و برخورد او با مسایل مختلف زندگی، خواستها و آرزوهایش آرام آرام در حال آشکاری بیشتر است.

سعادت هر انسانی می تواند با انسان دیگر متفاوت باشد، چرا که انسانها متفاوتند با خواستهای متفاوت. کسی (مانند محمد تازی دروغگوی فاسد) ممکن است میگساری در باغی پر از آب و پر از فاحشه های زیباروی بلورین را سعادت ببیند، کسی ممکن است پرواز در آسمان و هیجان در زندگی را سعادت بداند، کس دیگری شاید مطالعه و حضور در کتابخانه ها برایش خوشبختی باشد و مانند های بسیار. خوشبختی هر کس را می توان از ناخود آگاه وی پرسید.خوابها و رویاهای هر کس می تواند بازتاب خوشبختی او در نهان و آشکارش باشد.

جهان امروز جهان دانایی و خرد است!

تردیدی نیست که با بروز و تولد عصر روشنگری و پایان حکومت خرافات بر اروپا بسیاری از ارزشها تغییر کرد. برای هزاران سال اکثر حکومتها مذهب زده و بر اساس خرافات بودند.کسی اگر قصد لشکر کشی و استفاده از نیروی انسانی در جنگ داشت ،آسانترین کار استخدام روحانیون و برانگیختن احساسات عوام و جوانان برای شرکت در جنگ بود… به همین جهت  است که بزرگترین دلیل برای شرکت در جنگ بیشتر  دلیلی مذهبی و خرافاتی بوده است… به جوانان بیچاره که جانشان را از دست می دادند ،این نوید واهی داده می شد که ایشان پس از کشته شدن به بهشت می روند.هر دو طرف جنگ به سزبازان وعده بهشت می دادند و سربازان حتی گاهی خود را به کشتن می دادند که مثلا به بهشت بروند!

از دوران روشنگری به انسانهای خردمندی می رسیم که هر دروغ و خرافات را به پرسش و چالش گرفتند. علم و آگاهی تعریف شد. مفهوم همه چیز باز نویسی شد. شاید دادگاه گالیله و تجربه بشر به گرد بودن زمین آغازی بر پایان حکومت مذهب در غرب باشد. دروغهایی که در کتب به استلاح مقدس ادیان به خورد بشر داده شده است ،آرام آرام آشکار گشت و انسان از خود پرسید:” آیا این کتابها واقعا کتاب آسمانی است؟”. معجزات دروغین قرآن تازیان برای همیشه مورد پرسش انسان خردمند خواهد بود.اما چگونه ادیانی که مبنایشان خرافات و دروغهای غیر علمی است می توانند راهگشای زندگی و سعادت انسان امروزی باشند؟

بشر پس از سده ها تعریفی از سعادت و خوشبختی یافته است:

امروز خوشبختی را “کیفیت زندگی ” تعریف کرده اند. این تعریف تا آنجا که غرایز و نیازهای اولیه باشد میان همه انسانها مشترک است ، یعنی همه انسانها پیش از هر نیازی به خوراک و پوشاک و مسکن (امنیت) نیازمندند. نیازهای بعدی می تواند متفاوت باشند و بستگی به خود شخص دارد. اما آنچه به هر شخص احساس سعادت و خوشبختی می دهد “همان احساس رضایت او از میزان کیفیت زندگی اش است”.

اما در گذشته فلاسفه شرقی و یونان و مصلحان مختلف تعاریف متفاوت از خوشبختی را ارائه دادند. گروهی از ایشان ریاضت و دوری از لذت را راه خوشبختی دانستند. این شیوه ای فریبنده بود که بیشتر آیین ها هم از آن پیروی کردند. روزه داری، نداشتن رابطه با جنس مخالف، و بطور خلاصه مقدس شمردن دوری از لذات غریزی و طبیعی برای بسیاری از آیینها و گروههای هم مسلک راه خوشبختی و سعادت شناخته شد. اما بشر پرسشگر از خود می پرسد که این خوشبختی کجاست و چگونه لمس می شود.در اینجا آیینها به دو گروه تقسیم می شوند :
۱) آنهایی که سعادت را در این زندگی نمی دانند و خوشبختی باورمندان خود را به پس از مرگ حواله می دهند.

۲) آنهایی که به باورمندان خود آموزش می دهند که آرام آرام از زجر و دوری گزیدن از غرایز لذت ببرند! ریاضت کار سختی است. روانشناسی امروزه بشدت ریاضت را مردود اعلام کرده است.

افرادی که در آرزوی سعادت به خود ریاضت می دهند و لذات طبیعی و انسانی خود را حیوانی می خوانند و از آن دوری میکنند دچار عقده های روانی می شوند. خشونت و طغیان نتیجه سرگوب غرایز است.

این وحشی گری که در میان افراد مذهبی نهفته است، گوشه ی تاریک ریاضت و ترک غرایز در دوران کودکی و جوانی است. فروید سالها پیش نشان داد که سرکوب غرایز در ادیان به طغیان و روانی شدن باورمندان آن دین خواهد انجامید. 

وعده های ادیانی نظیر اسلام تازیان تبهکار و مسیحیت توخالی و من در آوردی است:

بزرگترین فریب پیامبران و ادیان دروغین در وعده نسیه دادن آن است. مانند اینکه ملک و دارایی خود را ببخشی به امید آنکه پیامبر باغی زیبا در بهشت را به تو ببخشد! زندگی خود را در جنگ به حراج بگذاری به امید آنکه در بهشت با ملائکه محشور شوی ! فریب محمد تازی در جنگها چنان است که براحتی درباره کشته ای بنام حنظله در جنگ احد به دروغ می گوید : او را می بینم که ملائکه غسلش می دهند و به آسمان می برند! این تاکتیک مناسب محمد تازی تبهکار برای روحیه دادن به جنگجویان شکست خورده ی میدان احد است.

امید به بهشت دروغین پس از جهاد حربه ای است که هنوز هم بسیاری از گروههای اسلامی جنایتکار برای خام کردن جوانان بکار می برند و مشخص نیست که اگر بهشت اینقدر لذیذ و دل انگیز است پس ۱۴۰۰ سال گذشته را که حسین تازی در آن به میگساری و حوری بازی مشغول است، چرا شیعیان بر سر می کوبند و می گریند؟!. اگر بهشت در انتظار مسلمانان تازی است چرا آخوندها و رهبران مذهبی کمتر در دوران جنگ خود را به میدان نبرد می رسانند و بیش از هر کسی از مرگ می ترسند؟. شاید دانش کشته ها درباره اسلام تازیان از دانش آخوند فاسد کمتر است که خود را به کشتن میدهند اما روحانی دروغگو نمی دهد!

دین مسیح هم در دوره های مختلف به جنگهای مقدس (صلیبی) اقدام کرده است و شمار زیادی از مسیحیان در راه هدف واهی روحانیون مسیحی کشته شدند.

“براستی با کشتار دیگر انسانها می توان به سعادت و خوشبختی رسید؟” چرا در کتاب تازیان افسار گسیخته قرآن دستور به کشتار انسانها مکرر آمده است.

در ژمان معاصر هم می بینیم که جنایتکارانی مانند خمینی ها و طالبانها و داعش ها، جوانانی را به امید بهشت دروغین وعده داده شده به کشتار هموطنان و یا هم کیشان مسلمان خود واداشته اند.از ترور های اول انقلاب مانند بمب گذاری در سینمای رکس آبادان و سینمای قم تا کشتار گروههای غیر حزب الله وتا کشتار ۱۸ تیر ۷۶ و سال ۸۸ ،همواره گروهی از فریب خوردگان بوده اند که به امید بهشت و اجرای امر خدای موهوم ادیان دست به هر جنایت و کشتاری میزدند. اما براستی ای باورمندان به ادیان و مذاهب پرسشی از شما داریم:
“براستی با کشتار دیگر انسانها می توان به سعادت و خوشبختی رسید؟” چرا در کتاب تازیان افسار گسیخته قرآن دستور به کشتار انسانها مکرر آمده است.؟!!

پیروان کیش اهریمنی اسلام تازیان جنایتکار!
ز افیون دین نسل چند تخمه گان
نه بر خود ستمگر که بر مردگان
خرد را رها و دلان پر ز کین
به گند و کثافت مهین سرزمین
به منبر و ملای دون اعتماد
وطن را به تالاب گند وفساد
جوانان خود را بکشت تا بهشت
بدست آردی با همه خوی زشت
فراموش داد و به بیداد روی
گرفت راه اهریمن کینه جوی
ستایشگر نسل غارتگران
شرف را و عزت به دین باوران
لجن مال گوهر و فرهنگ خویش
به دهر خویش رسوا و دین کرد پیش
به گرداب ننگ و دم از زندگی
کند فخر و نازد به این بندگی
بهبدنامی و ننگ گشته شهیر
از این غفلتش در عجب چرخ پیر
ز پاسخ چه درمانده گردد زبان
گشاید و بدنام سازد مهان
مرنج گر ترا خوار دارند زار
که کینه از قادسی یادگار
ترا نسل چند تخمه گانند دشمن اند
که بر کیش دیوان و اهریمن اند

آگاهی بنیان رهایی است.
برگ اسلام جنایتکار است.
..........................‎
بزرگانی چون روسو و فروید روشنگران و خرد مندان امروزند

بشر امروز با نگاه به اطراف و جهان شناسی بیشتر ، توانسته است بسیار بیشتر از گذشته خود را بشناسد.خود شناسی بیشتر و تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی بزرگانی مانند ژان ژاک روسو و فروید به محققان راه درست تری را برای شناخت انسان و شناخت نیازها و آرزوهایش داد. این نظریات روز بروز بیشتر به شناخت بشر کمک کرده اند و علومی مانند پزشکی شناخت مغز را برای بشر به ارمغان آورده است.. آرام آرام با شناخت مغز و چگونگی کارکرد آن، چیستی شخصیت انسان و چگونگی کارکرد و برخورد او با مسایل مختلف زندگی، خواستها و آرزوهایش آرام آرام در حال آشکاری بیشتر است.

سعادت هر انسانی می تواند با انسان دیگر متفاوت باشد، چرا که انسانها متفاوتند با خواستهای متفاوت. کسی (مانند محمد تازی دروغگوی فاسد) ممکن است میگساری در باغی پر از آب و پر از فاحشه های زیباروی بلورین را سعادت ببیند، کسی ممکن است پرواز در آسمان و هیجان در زندگی را سعادت بداند، کس دیگری شاید مطالعه و حضور در کتابخانه ها برایش خوشبختی باشد و مانند های بسیار. خوشبختی هر کس را می توان از ناخود آگاه وی پرسید.خوابها و رویاهای هر کس می تواند بازتاب خوشبختی او در نهان و آشکارش باشد.

جهان امروز جهان دانایی و خرد است!

تردیدی نیست که با بروز و تولد عصر روشنگری و پایان حکومت خرافات بر اروپا بسیاری از ارزشها تغییر کرد. برای هزاران سال اکثر حکومتها مذهب زده و بر اساس خرافات بودند.کسی اگر قصد لشکر کشی و استفاده از نیروی انسانی در جنگ داشت ،آسانترین کار استخدام روحانیون و برانگیختن احساسات عوام و جوانان برای شرکت در جنگ بود… به همین جهت است که بزرگترین دلیل برای شرکت در جنگ بیشتر دلیلی مذهبی و خرافاتی بوده است… به جوانان بیچاره که جانشان را از دست می دادند ،این نوید واهی داده می شد که ایشان پس از کشته شدن به بهشت می روند.هر دو طرف جنگ به سزبازان وعده بهشت می دادند و سربازان حتی گاهی خود را به کشتن می دادند که مثلا به بهشت بروند!

از دوران روشنگری به انسانهای خردمندی می رسیم که هر دروغ و خرافات را به پرسش و چالش گرفتند. علم و آگاهی تعریف شد. مفهوم همه چیز باز نویسی شد. شاید دادگاه گالیله و تجربه بشر به گرد بودن زمین آغازی بر پایان حکومت مذهب در غرب باشد. دروغهایی که در کتب به استلاح مقدس ادیان به خورد بشر داده شده است ،آرام آرام آشکار گشت و انسان از خود پرسید:” آیا این کتابها واقعا کتاب آسمانی است؟”. معجزات دروغین قرآن تازیان برای همیشه مورد پرسش انسان خردمند خواهد بود.اما چگونه ادیانی که مبنایشان خرافات و دروغهای غیر علمی است می توانند راهگشای زندگی و سعادت انسان امروزی باشند؟

بشر پس از سده ها تعریفی از سعادت و خوشبختی یافته است:

امروز خوشبختی را “کیفیت زندگی ” تعریف کرده اند. این تعریف تا آنجا که غرایز و نیازهای اولیه باشد میان همه انسانها مشترک است ، یعنی همه انسانها پیش از هر نیازی به خوراک و پوشاک و مسکن (امنیت) نیازمندند. نیازهای بعدی می تواند متفاوت باشند و بستگی به خود شخص دارد. اما آنچه به هر شخص احساس سعادت و خوشبختی می دهد “همان احساس رضایت او از میزان کیفیت زندگی اش است”.

اما در گذشته فلاسفه شرقی و یونان و مصلحان مختلف تعاریف متفاوت از خوشبختی را ارائه دادند. گروهی از ایشان ریاضت و دوری از لذت را راه خوشبختی دانستند. این شیوه ای فریبنده بود که بیشتر آیین ها هم از آن پیروی کردند. روزه داری، نداشتن رابطه با جنس مخالف، و بطور خلاصه مقدس شمردن دوری از لذات غریزی و طبیعی برای بسیاری از آیینها و گروههای هم مسلک راه خوشبختی و سعادت شناخته شد. اما بشر پرسشگر از خود می پرسد که این خوشبختی کجاست و چگونه لمس می شود.در اینجا آیینها به دو گروه تقسیم می شوند :
۱) آنهایی که سعادت را در این زندگی نمی دانند و خوشبختی باورمندان خود را به پس از مرگ حواله می دهند.

۲) آنهایی که به باورمندان خود آموزش می دهند که آرام آرام از زجر و دوری گزیدن از غرایز لذت ببرند! ریاضت کار سختی است. روانشناسی امروزه بشدت ریاضت را مردود اعلام کرده است.

افرادی که در آرزوی سعادت به خود ریاضت می دهند و لذات طبیعی و انسانی خود را حیوانی می خوانند و از آن دوری میکنند دچار عقده های روانی می شوند. خشونت و طغیان نتیجه سرگوب غرایز است.

این وحشی گری که در میان افراد مذهبی نهفته است، گوشه ی تاریک ریاضت و ترک غرایز در دوران کودکی و جوانی است. فروید سالها پیش نشان داد که سرکوب غرایز در ادیان به طغیان و روانی شدن باورمندان آن دین خواهد انجامید.

وعده های ادیانی نظیر اسلام تازیان تبهکار و مسیحیت توخالی و من در آوردی است:

بزرگترین فریب پیامبران و ادیان دروغین در وعده نسیه دادن آن است. مانند اینکه ملک و دارایی خود را ببخشی به امید آنکه پیامبر باغی زیبا در بهشت را به تو ببخشد! زندگی خود را در جنگ به حراج بگذاری به امید آنکه در بهشت با ملائکه محشور شوی ! فریب محمد تازی در جنگها چنان است که براحتی درباره کشته ای بنام حنظله در جنگ احد به دروغ می گوید : او را می بینم که ملائکه غسلش می دهند و به آسمان می برند! این تاکتیک مناسب محمد تازی تبهکار برای روحیه دادن به جنگجویان شکست خورده ی میدان احد است.

امید به بهشت دروغین پس از جهاد حربه ای است که هنوز هم بسیاری از گروههای اسلامی جنایتکار برای خام کردن جوانان بکار می برند و مشخص نیست که اگر بهشت اینقدر لذیذ و دل انگیز است پس ۱۴۰۰ سال گذشته را که حسین تازی در آن به میگساری و حوری بازی مشغول است، چرا شیعیان بر سر می کوبند و می گریند؟!. اگر بهشت در انتظار مسلمانان تازی است چرا آخوندها و رهبران مذهبی کمتر در دوران جنگ خود را به میدان نبرد می رسانند و بیش از هر کسی از مرگ می ترسند؟. شاید دانش کشته ها درباره اسلام تازیان از دانش آخوند فاسد کمتر است که خود را به کشتن میدهند اما روحانی دروغگو نمی دهد!

دین مسیح هم در دوره های مختلف به جنگهای مقدس (صلیبی) اقدام کرده است و شمار زیادی از مسیحیان در راه هدف واهی روحانیون مسیحی کشته شدند.

“براستی با کشتار دیگر انسانها می توان به سعادت و خوشبختی رسید؟” چرا در کتاب تازیان افسار گسیخته قرآن دستور به کشتار انسانها مکرر آمده است.

در ژمان معاصر هم می بینیم که جنایتکارانی مانند خمینی ها و طالبانها و داعش ها، جوانانی را به امید بهشت دروغین وعده داده شده به کشتار هموطنان و یا هم کیشان مسلمان خود واداشته اند.از ترور های اول انقلاب مانند بمب گذاری در سینمای رکس آبادان و سینمای قم تا کشتار گروههای غیر حزب الله وتا کشتار ۱۸ تیر ۷۶ و سال ۸۸ ،همواره گروهی از فریب خوردگان بوده اند که به امید بهشت و اجرای امر خدای موهوم ادیان دست به هر جنایت و کشتاری میزدند. اما براستی ای باورمندان به ادیان و مذاهب پرسشی از شما داریم:
“براستی با کشتار دیگر انسانها می توان به سعادت و خوشبختی رسید؟” چرا در کتاب تازیان افسار گسیخته قرآن دستور به کشتار انسانها مکرر آمده است.؟!!

پیروان کیش اهریمنی اسلام تازیان جنایتکار!
ز افیون دین نسل چند تخمه گان
نه بر خود ستمگر که بر مردگان
خرد را رها و دلان پر ز کین
به گند و کثافت مهین سرزمین
به منبر و ملای دون اعتماد
وطن را به تالاب گند وفساد
جوانان خود را بکشت تا بهشت
بدست آردی با همه خوی زشت
فراموش داد و به بیداد روی
گرفت راه اهریمن کینه جوی
ستایشگر نسل غارتگران
شرف را و عزت به دین باوران
لجن مال گوهر و فرهنگ خویش
به دهر خویش رسوا و دین کرد پیش
به گرداب ننگ و دم از زندگی
کند فخر و نازد به این بندگی
بهبدنامی و ننگ گشته شهیر
از این غفلتش در عجب چرخ پیر
ز پاسخ چه درمانده گردد زبان
گشاید و بدنام سازد مهان
مرنج گر ترا خوار دارند زار
که کینه از قادسی یادگار
ترا نسل چند تخمه گانند دشمن اند
که بر کیش دیوان و اهریمن اند

آگاهی بنیان رهایی است.
برگ اسلام جنایتکار است.
.........................

No comments:

Post a Comment