Saturday, April 12, 2014

نه عصا مار شد




از آن لحظه که بشر توانست وقایع را ثبت . ضبط کند دیگر
نه عصا مار شد
نه دریا شکافته شد
نه ماده به دونیم تقسیم شد
نه کودکی بدون پدر متولد شد 
نه مرده ای زنده شد
نه انسانی در دهان ماهی شد
نه شتری از دل کوه بیرون آمد
نه آتشی گلستان شد
ونه پیغمبری ظهور
ونه ..........

آزاد نخواهیم شد 12



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه انسان ایرانی این واقعیت را درک کند, که اسلام جنایتکار تازیان ایرانی نیست, و نه تنها جنایتکار است بلکه جنایت ساز نیز است؛ و شاید بتواند بدون این دین پوشالی و جنایتکار آینده بهتری داشته باشد!! موریس آریایی
..................................

وضعیت زنان ایرانی نیز دست کمی از زنان مصری ندارد



وضعیت زنان ایرانی نیز دست کمی از زنان مصری ندارد !!
چندی پیش مطلبی پست کردم با عنوان مصر "بدترین کشور برای زنان" در جهان عرب است! تقریبا تمامی زنان مصری در زندگی خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند و بیش از ۹۰ درصد از آنان پس از بهار سال ۲۰۱۱ به طور مداوم قربانی حملات تهاجمی می‌شوند که در این‌گونه موارد مهاجمان اغلب آنان را در ملاءعام مورد آزار قرار می‌دهند. بر اساس پژوهش یک مؤسسه سرشناس بریتانیایی، مصر بدترین کشور دنیای عرب برای زنان است وضعیت زنان در مصر به شدت رو به وخامت رفته است .!!
گویا این پدیده شوم در ایران نیز وجود دارد و از نظر شرایط زندگی زنان, ایران نیز به یکی از بدترین کشور های جهان برای زنان تبدیل شده است, و وضعیت زنان ایرانی نیز دست کمی از زنان مصری ندارد ! مطلب زیر از ایران است و زبان گویای پدیده شوم زن آزاری و آزار و اذیت جنسی در ایران است !! زنان در دوران شاه در ایران از امنیت کامل برخوردار بودند؛ و مانند کشورهای اروپا زنان نیز مانند مردان تا نیمه شب در خیابان بودند و کسی با آنان هیچ کاری نداشت!!! فرهنگ اسلامی تازیان تبهکار و جمهوری جنایتکار اسلامی در زن آزاری مقصر است. در اینجا باید گفت که اسلام تازیان تبهکار مکتب نابودی و ویرانی و تباهی است و برای ساختن نیامده، آمده است تا هرآنچه بشر ساخته، غارت و تخریب و نابود کند. اسلام تازیان تبهکار همین است. اسلام تازیان تبهکار همین است. جمهوری جنایتکار اسلامی هم برای ایرانیان جز جنایت، فساد، فقر، فحشا، دزدی، غارت اموال عمومی, اعتیاد، قتل، کشتار، غارت منابع طبیعی، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است... مطلب زیر یک نمونه آزار و اذیت جنسی از ایران است و زبان گویای پدیده شوم زن آزاری و آزار و اذیت جنسی در ایران است !!آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی

"آواز پری": وضع دختران مملکت ما اینه!
نگاه یک دختر بلاگر: حتی توی پارک امنیت نداریم

سایت پارسینه: وبلاگ "آواز پری" نوشت: ساعت چهار یا چهار و نیم عصر بود. من و فاطمه با هم قرار داشتیم،اون ا دانشگاه اومده بود منم از دانشگاه. با مقنعه، مانتوهای ساده و بلند و کوله پشتی.تنها آرایشمونم یه رژ لب کمرنگ بود.

تو یه پارک کوچولو، رو یه نیمکت روبه خیابون نشسته بودیم و بعد از 20 روز کلی حرف واسه هم داشتیم. از بین هر 5 تا ماشینی که رد میشد 4 تاشون یا سوت میزدن، یا متلک مینداختن، یا بوق میزدن، یا شکلکای مذخرف میفرستادن، چند تا هم هی دور میزدن میومدن رو به روی ما پارک میکردن وقتی میدیدن سوار نمیشیم و اهمیت نمیدیم میرفتن اما پنج دقیقه بعد باز دور میزدن میومدن!!!!

مردهایی با سن های مختلف! جوون، مـُسن، حتی گاهی پیـر!!

نشستن تو پارک کوفتمون شد و تصمیم گرفتیم با همه خستگیمون قدم بزنیم. اما وضع بدتر شد که بهتر نشد!!

وضع دختران مملکت ما اینه! حتی عصر یه روز کاری، تو شهر و مملکت خودمون نمیتونیم با امنیت زندگی کنیم. تا کی باید دلیل این عدم امنیت رو و به جرم بدحجابی و حرکات دخترا بدونیم؟؟
...................................
پ.ن:در یک حکومت استبدادی و دیکتاتوری تنها چیزی که به طور مساوی در جامعه پخش میشود ترس و وحشت از دیکتاتور جنایتکار و ایجاد رعب است! مرگ و ننگ ابدی بر اسلام تبهکار تازیان و جمهوری جنایتکار اسلامی به هر شکل و نوع آن...
 —

نام او آبراهام لینکلن بود

Photo: ‎در ۳۰ سالگی کارش را از دست داد
در ۳۲ سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد
در ۳۴ سالگی مجددا ور شکست شد
در ۳۵ سالگی که رسید,عشق دوران کودکی اش را از دست داد
در۳۶ سالگی دچار اختلال اعصاب شد
در ۳۸ سالگی در انتخابات شکست خورد
در ۴۸,۴۶,۴۴ سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد
به۵۵ سالگی که رسید هنوز نتوانست سناتور ایالت شود
در ۵۸ سالگی مجددا سناتور نشد
در ۶۰ سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد
….....
نام او آبراهام لینکلن بود
……..
جا نزد
هرگز جا نزنید
بازندگان آنهایی هستند که جا زدند!!
............................‎

در ۳۰ سالگی کارش را از دست داد
در ۳۲ سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد
در ۳۴ سالگی مجددا ور شکست شد
در ۳۵ سالگی که رسید,عشق دوران کودکی اش را از دست داد
در۳۶ سالگی دچار اختلال اعصاب شد
در ۳۸ سالگی در انتخابات شکست خورد
در ۴۸,۴۶,۴۴ سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد
به۵۵ سالگی که رسید هنوز نتوانست سناتور ایالت شود
در ۵۸ سالگی مجددا سناتور نشد
در ۶۰ سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد
….....
نام او آبراهام لینکلن بود
……..
جا نزد
هرگز جا نزنید
بازندگان آنهایی هستند که جا زدند!!
............................

آزاد نخواهیم شد 11




✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم خدا و مذاهب دروغین و پوشالی زاییده ذهن بیمارگونه انسانهایی بی خرد است, که از فرط ترس و جهل و نادانی به موجودی خیالی و دروغین پناه میبرند!! موریس آریایی
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

آزاد نخواهیم شد 10




✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم وعده بهشت دروغین توجیه فساد و بدی بر روی زمین است و خدا کجا بود که بهشت داشته باشد، و آن چه خدایی است که نتوانست یک دین درست کند!! موریس آریایی
..........................................

چقدر موضوع این کاریکاتور آشناست

Photo: ‎مانا نیستانی
مرد روستایی 6 روباه را برای ترساندن روباههای دیگر به دارآویخت!!
پ.ن:چقدر موضوع این کاریکاتور آشناست !!!!‎

مانا نیستانی
مرد روستایی 6 روباه را برای ترساندن روباههای دیگر به دارآویخت!!
پ.ن:چقدر موضوع این کاریکاتور آشناست !!!!

آزاد نخواهیم شد 9




✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم خدا نیز ابزاری در دست تبهکاران، راهزنان و استثمارگران جهت تحمیق و جنایت بر مردم بی خرد است!! موریس آریایی
....................

آزاد نخواهیم شد 9



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم دین عقب ماندگی؛ جنایت و خرافات است و آدم دینی نیز بی خرد و نادان است.!! موریس آریایی
..............................

آزاد نخواهیم شد 7



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم دين ها همان احزاب و ايدوئولوژي هاي زمان خود هستند و هیچ مقدس نیستند!! موریس آریایی
.........................

نگرش از عرب تازی سوسمار خور چیست؟؟

Photo: ‎نگرش از عرب تازی سوسمار خور چیست؟؟

هنگامی که از تازیان سوسمار خور سخن رانده میشود، نگرش ما به رژیم خوراکی (!) آنان نیست، هر چند که تازیان سوسمار خور هستند فرهنگ (؟) و تمدن این تیره بیابان نشین را در گذشته و تا اندازه ای در زمان کنونی نشان میدهد. تازیان همانگونه که میدانید از نژاد سامی هستند، اما از دید خدمت به بشریت،پست تربن و فرودست ترین آنها بشمار میروند. چنانکه میدانیم، سومری ها آرامی ها و دولت اکد و ... و تمدن های میانرودان( بین النهرین)، که پیش از چیرگی آریا ها پدید آمده بودند، بجز تازیان دستاورد های ارزنده ای به همه ئ جهان انسانی پیشکش کردند. در آنزمان، عبریان که بر پایه ئ پژوهشها و افسانه ها و تورات، نیاکان یهود و تازیان بودند، درسرزمین کنعان به دامداری سرگرم بودند. همیشه پیش آمده است که زمانی که چراگاه ها بسنده ئ گروه بزرگی از دامداران را نمیکردند، بناچار گروهی از آنان جدا میشدند و براه دیگری در جستجوی منابع دیگر میرفتند و یا همه ئ آنان کوچ میکردند. مهاجرت تیره ها و نژاد ها هم از همین جا سرچشمه میگیرد . باری، آن گروه که از عبریان جدا شدند و بسوی بیابانهای عربستان کنونی رانده شدند، نیاکان تازیان وحشی کنونی بودند. همه ئ شما بیگمان داستان یا افسانه ئ نمادین تبعید هاجر و اسماعیل را شنیده اید. تازیان اسماعیل را نیای بزرگ خود میدانند و بنی اسرائیل، یعنی عبریان، اسحاق( اسحق) پسر دوم ابراهیم را نیای خود میشمارند. اینجا خوب است بدانید که در تورات، افتخار قربانی شدن برای خدا ، به اسحق داده شده.!!!! این تازیان، در اثر پیرامون خشن و بیمهر بیابانی ، هرگز نتوانستند در راه شهریگری ( تمدن ) که انگیزه ئ پیدایش فرهنگ است، گام بردارند. در آن دوران زیرین شان پدید آورده بودند، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که در مصر، شاهکارهای ساختمانی پدید میامد، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که دولت نیرومند آسور جهان را زیر نگین داشت و " نبوکد نزر "( بُخت النّصر ) قوم یهود را به بند کشید، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که کوروش بزرگ نخستین فرمان " حقوق بشر " را داد، و بردگی را بر انداخت و بردگان را آزاد کرد، و در جایی که پس از هر جنگ با اسیران همانند برده رفتار میشد کوروش بزرگ در فرمان خود هیچ گونه حق دستبرد و دست درازی را به سربازان خود نمیدهد,زمانی که در در تخت جمشید هر کس برای خود به اندازه کاری که انجام میداد ارزش آن دستمزد خود را داشت و زمانی که برای زنان باردار پاداشی ویژه در نگر گرفته میشد,تازیان جنایت میکردند و سوسمار میخوردند. زمانی که فیلسوفان برجسته یونان ، چون پلاتون و آریستوتِلس کارهای جاوید خود را برای بشریت بجا مینهادند، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که هیپوکرات سوگند نامه ئ پزشکی را مینوشت، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که ژول سزار ، از تمدن درخشان روم در برابر بربر ها دفاع میکرد، و مارک اورلی به فلسفه میپرداخت، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که ایرانیان نخستین آئین یکتا پرستزی خود را داشتند و هُرمَزد و اهریمن و امشاسپندان را بمیان انداخته بودند،عرب بت و سنگ میپرستید و تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که شاهنشاهی بزرگ ساسانی که تنها هماورد رُم در جهان بود، باربد و نکیسا و بزرگمهر را پدید میاورد، تازیان وحشی بودند و سوسمار میخوردند. زمانی که مصلحین و اندیشمندانی سترگ چون مانی و مزدک برای اصلاح کژی های سیستماتیک جامعه ئ ایران ساسانی پبا خواستند و شاید نخستین " آیین سرخِ" جهان را نیز ایرانیها بدین گونه پایه ریختند، تازیان وحشی بودند و سوسمار میخوردند. زمانی که تیسفون دیوار های تودر تو داشت و ١٠١ شهر ایران، در کشوری که بیش از ١۴٠ میلیون شهروند داشت، هر کدام نگینی در آبادی بودند،بزرگترین " شهر" عرب، مکا ، همچو دهی گلین و و حصیری بود و " شهر" دیگرشان " یثرب " ( همان مدینه کنونی) تنها به یاری یهودیان آبادی و رونقی داشت، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که ایرانیان دستگاه حقوقی پیچیده و پیشرفته ای داشتند، که از کتاب های اندکی که بجا مانده ، چون ( ماتکدان هزار داتستان =هزار داوری قضایی ) میتوان دید، تازیان دست می بریدند و سنگسار میکردند و سوسمار میخوردند.---امّا زمانی که شهر های ایران ویران شد و کتابخانه های بی همتا و فرشهای بدیع پاره و سوخته شدند و جامهای زر و ظرفهای و ابزار سیمین و زرین که هرکدام ستاره ای در آسمان هنر دست و ذوق و پسند ایرانی بودند، آب شدند تا به چهره شمش و دینار و درهم درایند، هیمن عرب سومارخور ، بر آزادگان ایران چیره شد و کشور ما را که بگفته برخی جامعه شناسان حتی در آستانه ئ گذر به بورژوازی بود، سده ها به پس پرتاب کردند.گرچه اکنون دیگر تازیان به خرج و حساب ایرانیان ، به آسودگی میزیستند و غلامان و کنیزان داشتند و پالوده خور شده بودند، اما از دید فرهنگی و اندیشه و فلسفه، همان تازیانی بودند که جنایت میکردنند و سوسمار میخوردند.برخی از این بستلاح دوستداران عرب، از نسکها(کتابها) و ادبیات غنی عرب سخن میگویند.اینان فراموش کرده اند که این همه پس از استیلای عرب و تازیان جنایتکار به عجم پدید آمد. دستور زبان عربی را یک نابغه ئ ایرانی نوشت. ولی همین ابن مقفع بدست نیرنگ منصور، خلیفه نابکار تازی، زنده زنده تکه تکه شده و اندامش در تنور افکنده شد تا در پیش چشمانش بسوزند.
ایرانیان، کتابهای بیشمار دانشی و فلسفی به زبان حاکم روزگار، یعنی تازی نوشتند و حتی چامه گویان ایرانی تبار، نیک تر از خود عربان چکامه میسرودند. ابن خلدون در کتاب خود آورده است که بیش از ٩٠% بزرگان دانش و حکمت و آئین و فلسفه و تاریخ و جغرافی، ایرانیان بودند و تازه در ١٠% بجا مانده، بیشتر یهودیان ، بویژه از اندلس و آفریقا دیده میشوند. پس تازیان از دید فرهنگی سالها همچنان سوسمار خور مانده بودند.دریغ، که گرچه امروز غربیان حتی " پور سینا"(ابن سینا) را عرب میدانند، اما تا کنون، از میان عرب چهره ئ درخشانی که خدمتی به بشریت کرده باشد، بهیچ روی و هیچ کجا دیده نشده است و هیچ دانسته نیست که اگر شمشیر هرقل ( هراکلس امپراتور رم شرقی ) جلوی سپاه عمر را در کُنستانتینوپول ( قسطنطنیه !) نمیگرفت و پُتک جنگی " شارل مارتل " ( شارل پـُتـک دار ؟ )، شاه فرانک ها، سر عربهای اندلس را در " پواتیه "نمی شکست، و اروپا نیزمانند ایران سوخته و ویران میگردید، امروز با چه جهانی سیاه روبرو بودیم !
و تازیان همچنان سوسمار خور و وحشی و بی فرهنگ هستند!!
آگاهی بنیان رهایی است.
مدیریت برگ اسلام جنایتکار است.

دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگر چه با استخوان خویش
 .................................

همه مطالب و حقوق این برگ متعلق به تاربرگ اسلام جنایتکار است می باشد. مدیریت برگ اسلام جنایتکار است. #. #‎

نگرش از عرب تازی سوسمار خور چیست؟؟

هنگامی که از تازیان سوسمار خور سخن رانده میشود، نگرش ما به رژیم خوراکی (!) آنان نیست، هر چند که تازیان سوسمار خور هستند فرهنگ (؟) و تمدن این تیره بیابان نشین را در گذشته و تا اندازه ای در زمان کنونی نشان میدهد. تازیان همانگونه که میدانید از نژاد سامی هستند، اما از دید خدمت به بشریت،پست تربن و فرودست ترین آنها بشمار میروند. چنانکه میدانیم، سومری ها آرامی ها و دولت اکد و ... و تمدن های میانرودان( بین النهرین)، که پیش از چیرگی آریا ها پدید آمده بودند، بجز تازیان دستاورد های ارزنده ای به همه ئ جهان انسانی پیشکش کردند. در آنزمان، عبریان که بر پایه ئ پژوهشها و افسانه ها و تورات، نیاکان یهود و تازیان بودند، درسرزمین کنعان به دامداری سرگرم بودند. همیشه پیش آمده است که زمانی که چراگاه ها بسنده ئ گروه بزرگی از دامداران را نمیکردند، بناچار گروهی از آنان جدا میشدند و براه دیگری در جستجوی منابع دیگر میرفتند و یا همه ئ آنان کوچ میکردند. مهاجرت تیره ها و نژاد ها هم از همین جا سرچشمه میگیرد . باری، آن گروه که از عبریان جدا شدند و بسوی بیابانهای عربستان کنونی رانده شدند، نیاکان تازیان وحشی کنونی بودند. همه ئ شما بیگمان داستان یا افسانه ئ نمادین تبعید هاجر و اسماعیل را شنیده اید. تازیان اسماعیل را نیای بزرگ خود میدانند و بنی اسرائیل، یعنی عبریان، اسحاق( اسحق) پسر دوم ابراهیم را نیای خود میشمارند. اینجا خوب است بدانید که در تورات، افتخار قربانی شدن برای خدا ، به اسحق داده شده.!!!! این تازیان، در اثر پیرامون خشن و بیمهر بیابانی ، هرگز نتوانستند در راه شهریگری ( تمدن ) که انگیزه ئ پیدایش فرهنگ است، گام بردارند. در آن دوران زیرین شان پدید آورده بودند، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که در مصر، شاهکارهای ساختمانی پدید میامد، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که دولت نیرومند آسور جهان را زیر نگین داشت و " نبوکد نزر "( بُخت النّصر ) قوم یهود را به بند کشید، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که کوروش بزرگ نخستین فرمان " حقوق بشر " را داد، و بردگی را بر انداخت و بردگان را آزاد کرد، و در جایی که پس از هر جنگ با اسیران همانند برده رفتار میشد کوروش بزرگ در فرمان خود هیچ گونه حق دستبرد و دست درازی را به سربازان خود نمیدهد,زمانی که در در تخت جمشید هر کس برای خود به اندازه کاری که انجام میداد ارزش آن دستمزد خود را داشت و زمانی که برای زنان باردار پاداشی ویژه در نگر گرفته میشد,تازیان جنایت میکردند و سوسمار میخوردند. زمانی که فیلسوفان برجسته یونان ، چون پلاتون و آریستوتِلس کارهای جاوید خود را برای بشریت بجا مینهادند، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که هیپوکرات سوگند نامه ئ پزشکی را مینوشت، تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که ژول سزار ، از تمدن درخشان روم در برابر بربر ها دفاع میکرد، و مارک اورلی به فلسفه میپرداخت، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که ایرانیان نخستین آئین یکتا پرستزی خود را داشتند و هُرمَزد و اهریمن و امشاسپندان را بمیان انداخته بودند،عرب بت و سنگ میپرستید و تازیان سوسمار میخوردند. زمانی که شاهنشاهی بزرگ ساسانی که تنها هماورد رُم در جهان بود، باربد و نکیسا و بزرگمهر را پدید میاورد، تازیان وحشی بودند و سوسمار میخوردند. زمانی که مصلحین و اندیشمندانی سترگ چون مانی و مزدک برای اصلاح کژی های سیستماتیک جامعه ئ ایران ساسانی پبا خواستند و شاید نخستین " آیین سرخِ" جهان را نیز ایرانیها بدین گونه پایه ریختند، تازیان وحشی بودند و سوسمار میخوردند. زمانی که تیسفون دیوار های تودر تو داشت و ١٠١ شهر ایران، در کشوری که بیش از ١۴٠ میلیون شهروند داشت، هر کدام نگینی در آبادی بودند،بزرگترین " شهر" عرب، مکا ، همچو دهی گلین و و حصیری بود و " شهر" دیگرشان " یثرب " ( همان مدینه کنونی) تنها به یاری یهودیان آبادی و رونقی داشت، تازیان سوسمار میخوردند.زمانی که ایرانیان دستگاه حقوقی پیچیده و پیشرفته ای داشتند، که از کتاب های اندکی که بجا مانده ، چون ( ماتکدان هزار داتستان =هزار داوری قضایی ) میتوان دید، تازیان دست می بریدند و سنگسار میکردند و سوسمار میخوردند.---امّا زمانی که شهر های ایران ویران شد و کتابخانه های بی همتا و فرشهای بدیع پاره و سوخته شدند و جامهای زر و ظرفهای و ابزار سیمین و زرین که هرکدام ستاره ای در آسمان هنر دست و ذوق و پسند ایرانی بودند، آب شدند تا به چهره شمش و دینار و درهم درایند، هیمن عرب سومارخور ، بر آزادگان ایران چیره شد و کشور ما را که بگفته برخی جامعه شناسان حتی در آستانه ئ گذر به بورژوازی بود، سده ها به پس پرتاب کردند.گرچه اکنون دیگر تازیان به خرج و حساب ایرانیان ، به آسودگی میزیستند و غلامان و کنیزان داشتند و پالوده خور شده بودند، اما از دید فرهنگی و اندیشه و فلسفه، همان تازیانی بودند که جنایت میکردنند و سوسمار میخوردند.برخی از این بستلاح دوستداران عرب، از نسکها(کتابها) و ادبیات غنی عرب سخن میگویند.اینان فراموش کرده اند که این همه پس از استیلای عرب و تازیان جنایتکار به عجم پدید آمد. دستور زبان عربی را یک نابغه ئ ایرانی نوشت. ولی همین ابن مقفع بدست نیرنگ منصور، خلیفه نابکار تازی، زنده زنده تکه تکه شده و اندامش در تنور افکنده شد تا در پیش چشمانش بسوزند.
ایرانیان، کتابهای بیشمار دانشی و فلسفی به زبان حاکم روزگار، یعنی تازی نوشتند و حتی چامه گویان ایرانی تبار، نیک تر از خود عربان چکامه میسرودند. ابن خلدون در کتاب خود آورده است که بیش از ٩٠% بزرگان دانش و حکمت و آئین و فلسفه و تاریخ و جغرافی، ایرانیان بودند و تازه در ١٠% بجا مانده، بیشتر یهودیان ، بویژه از اندلس و آفریقا دیده میشوند. پس تازیان از دید فرهنگی سالها همچنان سوسمار خور مانده بودند.دریغ، که گرچه امروز غربیان حتی " پور سینا"(ابن سینا) را عرب میدانند، اما تا کنون، از میان عرب چهره ئ درخشانی که خدمتی به بشریت کرده باشد، بهیچ روی و هیچ کجا دیده نشده است و هیچ دانسته نیست که اگر شمشیر هرقل ( هراکلس امپراتور رم شرقی ) جلوی سپاه عمر را در کُنستانتینوپول ( قسطنطنیه !) نمیگرفت و پُتک جنگی " شارل مارتل " ( شارل پـُتـک دار ؟ )، شاه فرانک ها، سر عربهای اندلس را در " پواتیه "نمی شکست، و اروپا نیزمانند ایران سوخته و ویران میگردید، امروز با چه جهانی سیاه روبرو بودیم !
و تازیان همچنان سوسمار خور و وحشی و بی فرهنگ هستند!!
آگاهی بنیان رهایی است.
مدیریت برگ اسلام جنایتکار است.

دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگر چه با استخوان خویش
.................................

همه مطالب و حقوق این برگ متعلق به تاربرگ اسلام جنایتکار است می باشد. مدیریت برگ اسلام جنایتکار است. #. #

براستی اگر ما خرد داشتيم

Photo: ‎براستی اگر ما خرد داشتيم 
کجا اين سر انجام بد داشتيم 
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است 
دو صد بار مردن به از زندگی است 
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم 
برون سر از این بار ننگ آوريم
فردوسی بزرگ
♥♥
گفتی پدر این سرزمین دور باد از شر و دروغ 
قحطی نبیند این دیار دشمن بماند بی فروغ
گفتی چنان ارزنده است این خاک زرین کهن
خاکی که جسمت بعد از مرگ یک ذره از ایران بود
شرم بر ما ای پدر ما خود شدیم دشمن او
مهر وطن قحطی شده رایج شده کذب و دروغ
شرم بر ما ای پدر دادیم به باد آداب خویش
بیگانه شد سر مشق ما از یاد بردیم رسم خویش
به جای شمس و مثنوی سر داده ایم حزن و فغان
شیون شده عادت ما -ما وارثان مهرگان
شرم بر ما ای پدر ما که ز خود بی خبریم
دزدیده شد گنج وطن در خواب خوش غوطه وریم
بردن ربودن خاکمان به گل نشست دریایمان
گلها همه پژمرده اند رنگ رفته از فرهنگ مان
تقصیر ندارد روزگاه ظالم نخوانید این جهان
بر این دیار با شکوه ما خود نبودیم پاسبان
http://youtu.be/JEOVlg6LNKk
.........................................‎

براستی اگر ما خرد داشتيم 
کجا اين سر انجام بد داشتيم 
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است 
دو صد بار مردن به از زندگی است 
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوريم
فردوسی بزرگ
♥♥
گفتی پدر این سرزمین دور باد از شر و دروغ
قحطی نبیند این دیار دشمن بماند بی فروغ
گفتی چنان ارزنده است این خاک زرین کهن
خاکی که جسمت بعد از مرگ یک ذره از ایران بود
شرم بر ما ای پدر ما خود شدیم دشمن او
مهر وطن قحطی شده رایج شده کذب و دروغ
شرم بر ما ای پدر دادیم به باد آداب خویش
بیگانه شد سر مشق ما از یاد بردیم رسم خویش
به جای شمس و مثنوی سر داده ایم حزن و فغان
شیون شده عادت ما -ما وارثان مهرگان
شرم بر ما ای پدر ما که ز خود بی خبریم
دزدیده شد گنج وطن در خواب خوش غوطه وریم
بردن ربودن خاکمان به گل نشست دریایمان
گلها همه پژمرده اند رنگ رفته از فرهنگ مان
تقصیر ندارد روزگاه ظالم نخوانید این جهان
بر این دیار با شکوه ما خود نبودیم پاسبان
http://youtu.be/JEOVlg6LNKk
....................................

آزاد نخواهیم شد 6



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه جهت رشد فکری جامعه، در آگاهی رسانی و روشنگری و ارتقا دانش جمعی کوشش نکنیم !! موریس آریایی
.....................................

آزاد نخواهیم شد 5



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه ندانیم فرد مذهبی خرافاتی و برده دیگران است و برای خود زندگی نمیکند، اصلن زندگی نمیکند!! موریس آریایی
.................................

خلق را اسلامشان بر باد داد



خلق را اسلامشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این اسلام باد

اینها همه جنایتکاران و راهزنان و دزدان تبهکار تازی پرستی بودند که با چراغ آمده بودند !
یک آخوند جنایتکار مرده هم آخوند خوبی نیست. هر آخوند، بنا بر تعریف دشمن ایران و تمدن ایرانی است؛ با انداختن عبا بر دوش و گذاشتن عمامه بر سر، آخوند جنایتکار سوگند یاد می کند که ویران کننده ایران و آئین زرتشت و کوروش و برپا دارنده آئین مرگ آور و ایران ستیزانه اسلام جنایتکار تازیان است؛ آخوند تبهکار، ستون پنجم حجاز در تیسفون و پارس است؛ مرگ هر آخوند در ایران، مرگ یک گماشته تازیان و اهریمن است.از تجاوز به دختران خُرد سال در زندان ها و پسران پیش از اعدام گرفته تا شکنجه وحشیانه مخالفان سیاسی، از سنگسار زنان تا قتل فجیع مخالفان در خانه های خود، از قطع دست و پا، در آوردن چشم ها از حدقه، انداختن افراد از ارتفاع تا ... ، همه و همه مشخصات عملی و حقوقی اسلام جنایتکار و جمهوری جنایتکار اسلامی است، پس اسلام تازیان و آخوند جنایتکار است..
برگ اسلام جنایتکار است.
آگاهی بنیان رهایی است.
.................

ایمیل از طرف خدا



ایمیل از طرف خدا
من اصلا وجود ندارم ؛ برويد مثل آدم زندگي تان را بکنيد و اين قدر داستان و شعر درست نکنيد.خودتان من را درست کرده ايد که کاسبي کنيد و سر همديگر را کلاه بگذاريد ، چرا پاي من را وسط مي کشيد ؟

اگر من خدايم چرا موسي را بفرستم بگويم شنبه را تعطيل کند و عيسي را بفرستم بگويم يک شنبه را و محمد تازی را بفرستم بگويم جمعه را ؟**چرا کاري کنم که عيسوي شرابش را در کليسا بنوشد و مسلمان تازی به جاي شراب شلاق بخورد ؟
اگر من وجود دارم و اين قدر مهربان بودم که همه دين ها مي گويند چرا بيشتر تلفات تاريخ و جنگ ها در تاريخ با نام دين های دروغین و انجام تکليف و هدايت مردم و بردن مردم به بهشت صورت گرفته است ؟
اگر من خدا بودم چرا اين همه آدم کج و معوج به اسم من روي زمين خدايي مي کنند و کليد بهشت مي فروشند و يا دنيا را براي مخلوقات من (؟!) جهنم کرده اند ؟
خدايي که به عبادت محتاج باشد ، خدايي که قسم بخورد جهنمش را از نافرمانان پر مي کند ، خدايي که فقط محبان محمد تازی را به بهشت راه بدهد و بقيه پيامبرانش بشوند زرشک ، خدايي که مي گويد زمين آزمايشگاه است و آدم ها موش آزمايشگاهي و تمام آن چه که در زمين حرام کرده را در بهشت وعده مي دهد من نيستم.اصلا من نيستم
برويد مغزتان را بکار ببريد و بيخود بي عرضگي هايتان را به اسم اين که من چيزي مي دانم که شما نمي دانيد نگذاريد.
اگر نمي توانيد از پس گردن کلفت هايتان بر بيائيد چرا پاي من را وسط مي کشيد ؟ نخير ؛ قرار نيست من در آن دنيا حساب لات و لوت هاي دنيا را برسم
اگر عرضه داريد خودتان از خجالتشان در بيائيد و الکي خودتان را بچه مثبت هاي بي عرضه بهشت معرفي نکنيد.**يعني چي دست روي دست مي گذاريد و منتظران فلان و بهمان مي شويد.آقا جان قرار نيست کسي را بفرستم.مفهوم شد ؟ همه اين دين و مذهب های ديگه هم خودشان را مسخره کردن همشون با نام من دکان باز کردن... من اصلا شماره ثبت اين دکان هارا نمی شناسم. وجود ندارم که بشناسم... نبوده را که از بوده آگاه نيست
همه شماها چند ميلياردي سلول خاکستري در آن مغزهايتان داريد ، بکارش ببريد و بجاي تسبيح و استخاره انداختن ، از اين سلول ها استفاده کنيد تا فاسد نشود
اگر در قدرت طلبي و فريبکاري روي مزرعه حيوانات را هم سفيد کرده ايد و به همه دنيا گند زده ايد چرا مي گوئيد قضا و قدر من است ؟
شما يک بار در اين تارنما ها ساین این کنيد تا دو هفته بس است لازم نيست روزي چند بار جلويش خم و راست بشويد و هزار خواهش و تمنا کنيد تا سرويس هايش مثل ساعت کار کند.
* *اگر فکر میکنيد بهشت و جهنم هست پس دعا میکنيد همه را خوشبخت کن پس در آنصورت چه کسی جهنم را رفت و روب کند... ديدی حالا عقلت را بکار نمی بری
*وضع دعا و نفرين هايتان هم از همه بدتر است !بهتان گفته باشم که 99/99 درصد اين دعاها اسپم است و اصلا در میل بوکس من ظاهر نمي شود (تازه اگر باشم !). آخر يعني چي ؛ خدايا همه را خوشبخت کن ؟
شما هيولایی از من ساخته ايد که اصلا نيست... اين خيالات و خواب های روزانه را فراموش کنيد زندگی کنيد آدم باشيد... آدم آنطور که در جهان پديد آمده!! آخر همش که نمیشود کار را به کسی دیگر نسبت داد... من اصلا وجود ندارم...
......................

آزاد نخواهیم شد 4



✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه دروغ میگوییم , کسانی که میگویند هیچگاه دروغ نمیگویند کسانی هستند که از همه بیشتر دروغ میگویند!! موریس آریایی
..................

آزاد نخواهیم شد 3




✔آزاد نخواهیم شد تا هنگامیکه عقلمان فعال نباشد و به کار گرفته نشود, تا دیگر هر حماقت و نادانی و خرافاتی را باور نکنیم!! موریس آریایی
......................................................

سگ واق واق می‌کند نه پارس

Photo: ‎جهت آگاهی دوستان و پاسداشت واژگان پارسی, به دوستان پارسی زبان خود بگویید, که سگ واق واق می‌کند نه پارس . این ضربه‌ای بود که از تازیان وحشی خورده‌ایم که می‌خواستند ما پارسیان را خرد و کوچک کنند که این لقب را به پارسیان دادند. غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان شاش است که این هم یکی دیگر از ضربه‌های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار می‌گفتند بگویید, غذا می‌خوریم. تازیان چون خودشان وحشی و بی فرهنگ بودند نوع تغذیه خود را به پارسیان نیز نسبت میدادند. تازیان در بیابان ها پیشاب و شاش شتر را بجای آب میخورند. به جای کلمه غذا از واژه خوراک استفاده نمائید. سپاس گذارم. تازیان و عرب‌ها به فرهنگ ما ضربه های بزرگی زده‌اند و ما باید کوشش کنیم تا آنجا که امکان پذیر است این واژه ها را از زبان پارسی بیرون بکشیم. خواهشمندم این دو مورد را به دوستان پارسی زبان خود نیز گوش زد کنید. جهت آگاهی بیشتر می‌توانید به فرهنگ نامه دهخدا نیز مراجعه نمایید. به عنوان یک ایرانی تا آنجا که میتوانید واژگان پارسی را بکار گیرید, زیرا تازیان و اعراب نیز واژگان پارسی را بکار نمی برند!! 
آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی
05.04.2014
................‎

جهت آگاهی دوستان و پاسداشت واژگان پارسی, به دوستان پارسی زبان خود بگویید, که سگ واق واق می‌کند نه پارس . این ضربه‌ای بود که از تازیان وحشی خورده‌ایم که می‌خواستند ما پارسیان را خرد و کوچک کنند که این لقب را به پارسیان دادند. غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان شاش است که این هم یکی دیگر از ضربه‌های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار می‌گفتند بگویید, غذا می‌خوریم. تازیان چون خودشان وحشی و بی فرهنگ بودند نوع تغذیه خود را به پارسیان نیز نسبت میدادند. تازیان در بیابان ها پیشاب و شاش شتر را بجای آب میخورند. به جای کلمه غذا از واژه خوراک استفاده نمائید. سپاس گذارم. تازیان و عرب‌ها به فرهنگ ما ضربه های بزرگی زده‌اند و ما باید کوشش کنیم تا آنجا که امکان پذیر است این واژه ها را از زبان پارسی بیرون بکشیم. خواهشمندم این دو مورد را به دوستان پارسی زبان خود نیز گوش زد کنید. جهت آگاهی بیشتر می‌توانید به فرهنگ نامه دهخدا نیز مراجعه نمایید. به عنوان یک ایرانی تا آنجا که میتوانید واژگان پارسی را بکار گیرید, زیرا تازیان و اعراب نیز واژگان پارسی را بکار نمی برند!!
آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی
05.04.2014
................

مهمترین چیز در جهان آزادی است

Photo: ‎مهمترین چیز در جهان  آزادی است. مهم‌تر از خوراک  یا لباس - مهم‌تر از طلا یا خانه و کاشانه - مهم‌تر از هنر یا علم - مهم‌تر از تمام ادیان دروغین ، آزادی انسان است.»
................‎

مهمترین چیز در جهان آزادی است. مهم‌تر از خوراک یا لباس - مهم‌تر از طلا یا خانه و کاشانه - مهم‌تر از هنر یا علم - مهم‌تر از تمام ادیان دروغین ، آزادی انسان است.»
................

يك ابله تحصيلكرده

Photo: ‎يك ابله تحصيلكرده از يك ابله بي سواد، ابله تر است !!
............................‎

يك ابله تحصيلكرده از يك ابله بي سواد، ابله تر است 
............................

نوشته زیر برگردان متن نیست

Photo: ‎نوشته زیر برگردان متن نیست !!

اینشتین پس از جنگ، برای خلع سلاح هسته‌ای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد و گفت : من نمی‌دانم انسان‌ها با چه اسلحه‌ای در جنگ جهانی سوم با یک‌دیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.
" آلبرت اينشتين "
....................‎

نوشته زیر برگردان متن نیست 

اینشتین پس از جنگ، برای خلع سلاح هسته‌ای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد و گفت : من نمی‌دانم انسان‌ها با چه اسلحه‌ای در جنگ جهانی سوم با یک‌دیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.
" آلبرت اينشتين "
....................

برگی دیگر از تاریخ ایران

Photo: ‎برگی دیگر از تاریخ ایران: 
ماجرای جالب و خواندنی سرلشگر  توده ای مقربی   ؛ ورزیده ترین جاسوس شوروی در ایران!!
 
 احمد مقربی فرزند حسن در سال 1300 در تهران متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشكده افسری گردید و با درجه ستوان سومی فارغ‌ تحصیل شد. نامبرده همچنین دوره‌های متعددآموزش نظامی من‌جمله، دوره مقدماتی و عالی مهندسی، دوره فرماندهی و ستاد در امریكا، دوره پدافند عالی از آمریكا و دانشگاه جنگ را گذرانید و از سال 1327 وارد خدمت در ارتش شد و مشاغلی از جمله عضو نهضت مقاومت ملی، عضو انجمن جغرافیا و مهندسین امریكا، معاون اداره پنجم و رئیس ركن پنجم ستاد ارتش را بر عهده داشت. طبق اسناد ساواك سازمان اطلاعات و امنیت کشور ، مقربی پس از انحلال حزب توده و دستگیری اكثر افراد وابسته به حزب مدت هفت ماه بازداشت گردیده ولی به علت فقدان مدارك لازم آزاد می‌گردد .

اما مجدداً در سال 1344 روسها با توجه به موقعیت وی و دسترسی اطلاعاتی‌اش به نامبرده نزدیك شده و با تهدید و افشاء ارتباط وی با یك سرهنگ فراری، او را وادار به همكاری می‌كنند. مشارالیه حدود 11 سال با سفارت شوروی سابق در تماس بود و اطلاعات مهمی را درباره حكومت پهلوی در اختیار روسها گذاشت.

در آذرماه 1356 در مطبوعات و رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی ایران اعلام شد كه یك شبكة جاسوسی كا.گ.ب در ایران كشف شد و «سرلشكر مقربی» دستگیر و محاكمه گردید، با فاصلة زمانی اندك،‌ اعلام شد كه یكی از مقامات وزارت آموزش وپرورش به نام «علی‌نقی ربانی» نیز به همان اتهام دستگیر شد و مورد محاكمه قرار گرفت. در چهارم دی‌ماه 1356 مطبوعات اعلام كردند كه «... حكم دادگاه برای سرلشكر احمد مقربی، كه به موجب رأی صادره از دادگاه تجدید نظر به اعدام محكوم گردیده بود، در بامداد امروز اجرا گردید.

سرلشكر مقربی، به جرم جاسوسی و دادن اسرار نظامی ایران به عمال بیگانه، در دادگاه نظامی محكوم به اعدام شده بود.» «ربانی» نیز، پس از تأیید حكم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر نظامی در 25 دی ماه 56، اعدام شد.

نحوة كشف ارتباط سرشكر مقربی، كه از بزرگ‌ترین پیروزی‌های ضد‌جاسوسی به شمار می‌رفت و همواره برای مقامات روس حالت معما داشته است. 

كوزیچكین در مورد سوابق مقربی می‌نویسد كه وی«سی‌ سال از عمال كا.گ. ب بود. از زمانی كه افسری جوان بود، در سال 1945 [= 1324 خورشیدی] به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی به حساب می‌آمد و اطلاعات محرمانه‌ای را كه واقعاً برای اتحاد شوروی حایز اهمیت بود، در اختیار ما می‌گذاشت در طی سالها ترقی بسیار كرد و مسئول خرید اسلحه از امریكا و دیگر كشورهای غربی شد. دیگر جانشینی برای او یافت نمی‌شد؛ به این علت بدیهی است كه مقربی تنها عامل رزیدنسی بود كه می‌توانست اطلاعات مهمی عرضه بدارد. دیگران با او قابل مقایسه نبودند و عده‌شان هم بسیار اندك بود.

با از دست رفتن مقربی، در رزیدنسی یك خلأ اطلاعاتی پیدا شد؛ اضافه بر اینها، او عملاً همه‌ افسران PI [= جاسوس سیاسی Political Intelligence] را كه در زمانهای مختلف و در آن دوران طولانی همكاری با او كار كرده بودند، می‌شناخت».

اما مقربی چگونه لو رفت؟

منصور رفیع زاده از مدیران بلندپایه ساواک در کتاب خاطراتش، دستگیری مقربی را اینگونه روایت می کند: 

بعد از رسیدگی های بسیار دقیق توسط ساواک سازمان اطلاعات و امنیت  کشور ، کشف گردید که اتومبیلی که متعلق به سفارت شوروی، اما بدون پلاک سیاسی، به طور معمول مقابل منزل ویلایی سرلشگر مقربی در قلهک توقف میکند. سپس راننده پیاده شده، درب صندوق عقب را باز میکند و پس از چند دقیقه دوباره آن را بسته و از آنجا دور میشود. در این بین، هیچگونه تماس مستقیمی با مقربی انجام نمی شود.

در نهایت مشخص شد که تیمسار مقربی و روسها، نیازی به تماس شخصی و فیزیکی برای انتقال اطلاعات نداشته اند. مقربی، اطلاعات حساس ارتش ایران را به درون دستگاههای الکترونیکی پیشرفتهء درون منزلش منتقل می کرد و اتومبیل عامل روسها که در مقابل منزل مقربی توقف کرده بود، از دستگاههای گیرندهء درون صندوق عقب، برای تقویت آن اطلاعات و ارسال مستقیم آن به مسکو و دفتر اصلی سازمان KGB استفاده می کرده اند.

وقتی که ماموران KGB حوالی نیمه شب به مقابل خانهء مقربی رسیدند، یک اتومبیل پژوی 504 ساواک، از طرف مقابل ظاهر شده و شاخ به شاخ و به طور عمد به اتومبیل KGB کوبید. مقربی از خانه اش بیرون پرید که ببیند چه شده، اما با دیدن پژوی 504 که اتومبیل معمول ساواک در آن دوران بود، به سرعت به داخل منزلش برگشت.

راننده ها از اتومبیل ها پیاده شدند و دعوایی سر گرفت. هر دو طرف درگیر، به محوطه ای در آن حوالی برده شدند و پلیس (که در واقع پلیس تهران نبوده و ماموران زبدهء ساواک بودند) دخالت کرد. ابتدا روسها وانمود کردند که زبان فارسی نمی دانند و سعی داشتند مسئله را یک تصادف کوچک جلوه دهند و قبول کردند که خسارت اتومبیل مقابل را بپردازند. آنها گفتند که روسی بوده اما دیپلمات نیستند. ولی پس از بازپرسی دقیق تر توسط ساواک، معلوم شد که از از دیپلماتهای ارشد سفارت شوروی در تهران هستند. روسها، مصونیت سیاسی خود را ارائه کردند و اصرار کردند که اتومبیل سفارت به آنها بازگردانده شود. به آنها گفته شد که چون اتومبیلشان درگیر تصادف بوده، لذا پلیس (ساواک) موقتن از آن نگهداری خواهد کرد.

در همین حین، تیمسار مقربی توسط ساواک بازداشت شد و خانه اش مورد جستجوی دقیق قرار گرفت. اتومبیل او و همهء دستگاههایی الکترونیکی خانه اش که توسط KGB به وی داده شده بود، ضبط شد. همه چیز در اختیار ساواک قرار گرفت. به محض آنکه این موضوع به سفارت شوروی اطلاع داده شد، روسها درخواست نمودند که دیپلماتهایشان به دلیل مصونیت سیاسی، فورن به سفارتخانه تحویل داده شوند، اما موضوع تجهیزات الکترونیکی بسیار پیشرفته یافته شده در صندوق عقب اتومبیل روسها، مطرح بود. بعد از آزادی دیپلماتها، اتومبیل سفارت شوروی نیز تحویل گردید اما بدون لوازم جاسوسی. سفارت شوروی، یادداشتی به وزارت خارجه ارسال کرد و طی آن اعلام کرد که مقداری «لوازم شخصی» موجود در اتومبیل، هنوز بازگشت داده نشده است.

وزارت خارجه به تیمسار نصیری تلفن زد و درخواست آنها را مطرح کرد و تیمسار جواب داد که به آنها بگویند اگر ممکن است لطف نموده لیست آن اقلام را به طور مجزا، دقیق و کاربردشان برای ما ارسال کنند و ما بسیار خوشحال خواهیم شد که این لوازم را از انبار پلیس (ساواک) یافته و خواستهء روسها را پیگیری نمائیم!

اما سازمان CIA بسیار خوشحال بود که یک جاسوس ارشد KGB گیر افتاده است. هرچند که قبل از دستگیری مقربی، هیچ اطلاعیه ای دال بر وجود چنان ماموری در ایران از طرف ساواک دریافت نکرده بود و در واقع ساواک به دور از چشمان CIA این عملیات موفقیت آمیز را به انجام رسانده بود.

اما پس از اطلاع از دستگیری مقربی، ماموران ارشد CIA از ساواک دو خواهش کردند:

1) از ساواک خواستند قبل از افشای اطلاعات ذی قیمت وی، مقربی اعدام نشود و با وی مصاحبه ای انجام دهند.
2) درخواست نمودند ابزارهای بسیار پیشرفتهء الکترونیکی ضبط شده در اتومبیل سفارت شوروی، توسط CIA مورد بررسی قرار گیرد.

کمی بعد از آن، دریادار Stanfield Turner (ریاست وقت سیا) تیمسار نصیری را برای صرف ناهار در دفتر مرکزی CIA در واشینگتن دعوت کرد. من (رفیع زاده) نیز برای ناهار دعوت شده بودم. CIA توضیح داد که سفیر ایران که قاعدتن در این گونه ملاقاتهای رسمی می بایستی گروه ایرانی را همراهی می کرد، دارای مجوز امنیتی لازم جهت حضور در دفتر مرکزی CIA نمی باشد! لذا از اینکه نتوانسته بودند سفیر ایران را دعوت کنند، عذرخواهی کردند.

دریادار «ترنر» از نصیری در مورد نشانه ای که ساواک را از فعالیتهای مقربی مطلع نموده بود، سوال کرد.  

روز چهارم دی 1356 سرلشكر مقربی كه در دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی به جرم جاسوسی برای بیگانگان به اعدام محكوم شده بود تیرباران شد.
.......................................

ساواک یا سازمان امنیت و اطلاعات کشور//
ساواک اختصار سازمان امنیت و اطلاعات کشور است ، از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ سازمان اصلی پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران در زمان سلطنت پادشاه پهلوی دوم بود که قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی تروریست ها و نوکران اجنبی ها داشت. این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و پیش از انقلاب ننگین ۵۷ ، نقش زیادی در تامین آسایش و امنیت کشور و مردم ایران بازی میکرد. مقر سابق ساواک در خیابان خواجه انصاری تهران قرار داشت. ساواک در اوسط دهه ۱۹۵۰ میلادی (اواسط دهه ۱۳۳۰ ) در ایران شکل گرفت و هدف از آن تاسیس یک نیروی پلیس مخفی بر ضد خرابکاری و تروریست ها در ایران بوده‌ است. نخستین رئیس این سازمان، تیمور بختیار بود. در نیمه سال ۱۳٣٠ به دلیل احساس خطر نظام پادشاهی از شکل گیری نیروهای مخرب تروریستی و باز سازی جریان مصدق که نخست وزیر ایران بود وفرمان عزل شاه مملکت را صادر کرده بود! در کجای جهان سراغ دارید که یک وزیر فرمان برکناری پادشاهی را صادر کرده باشد، بر عکس آن میتواند صدق کند، که شاه نخست وزیر را عزل کند، اما در ایران گویا همه چیز وارونه و بر عکس است، زیرا هیچکس با وظایف خود آشنا نیست، و همه میخواستند شاه باشند و به کمتر از آن نیز رضایت نمی دادند! ناگفته نماند که اگر مصدق در این رژیم بود اعدام شده بود، اما پادشاه ایران وی را به خاطر خیانت به وطن و سرپیچی از وظایف نخست وزیری به ٣ سال زندان محکوم کرد. هر کشوری برای جلوگیری از اعمال خرابکاری و تروریستی دارای یک نهاد امنیتی میباشد که در ایران نیز سازمان امنیت و اطلاعات کشور این نقش مهم را بر عهده داشت، و باید خاطر نشان کرد که اگر ساواک نبود آخوند های جنایتکار و دیگر تروریست ها بسیار پیش از این ایران را ویران کرده بودند، در واقع باید این را هم اشاره نمود، که ساواک تا حدی کوتاهی نیز کرد و باید همه آخوند های جنایتکار و همدستان تروریست آنها را نابود میکرد، تا ایران به دست آنها نیفتد. ایران در دوران طلایی پادشاهی مدرن و یک کشور نیمه اروپایی بود و ایرانیان همه گونه آزادی داشتند، و آن آزادی ها را با نیرنگ و فریب یک شبه از دست دادند و انقلابیون به آزادی سیاسی نیز نرسیدند و همگی تار و مار شدند، و این حق انسان های حق ناشناس است! ننگ ابدی بر کسانی باد که جامعه شاد ایران را ناشاد کردند. یک گوشه ای از این جهان مردمی وجود دارند که خودشان انقلاب کردند که پس از انقلاب ننگین، کارهای پیش از انقلاب را یواشکی و با ترس و لرز انجام دهند! ملتی که که امنیت و شادیهاشان را در ازای بهشت دروغین فروختند و بعد آن را در کشورهای بیگانه جستجو کردند، قابل احترام نیستند قابل ترحم و تنفرند. ملتی که تاریخ خود را گم کند بیگانه پرست می شود!!
آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی
-----------‎


برگی دیگر از تاریخ ایران: 
ماجرای جالب و خواندنی سرلشگر توده ای مقربی ؛ ورزیده ترین جاسوس شوروی در ایران!!

احمد مقربی فرزند حسن در سال 1300 در تهران متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشكده افسری گردید و با درجه ستوان سومی فارغ‌ تحصیل شد. نامبرده همچنین دوره‌های متعددآموزش نظامی من‌جمله، دوره مقدماتی و عالی مهندسی، دوره فرماندهی و ستاد در امریكا، دوره پدافند عالی از آمریكا و دانشگاه جنگ را گذرانید و از سال 1327 وارد خدمت در ارتش شد و مشاغلی از جمله عضو نهضت مقاومت ملی، عضو انجمن جغرافیا و مهندسین امریكا، معاون اداره پنجم و رئیس ركن پنجم ستاد ارتش را بر عهده داشت. طبق اسناد ساواك سازمان اطلاعات و امنیت کشور ، مقربی پس از انحلال حزب توده و دستگیری اكثر افراد وابسته به حزب مدت هفت ماه بازداشت گردیده ولی به علت فقدان مدارك لازم آزاد می‌گردد .

اما مجدداً در سال 1344 روسها با توجه به موقعیت وی و دسترسی اطلاعاتی‌اش به نامبرده نزدیك شده و با تهدید و افشاء ارتباط وی با یك سرهنگ فراری، او را وادار به همكاری می‌كنند. مشارالیه حدود 11 سال با سفارت شوروی سابق در تماس بود و اطلاعات مهمی را درباره حكومت پهلوی در اختیار روسها گذاشت.

در آذرماه 1356 در مطبوعات و رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی ایران اعلام شد كه یك شبكة جاسوسی كا.گ.ب در ایران كشف شد و «سرلشكر مقربی» دستگیر و محاكمه گردید، با فاصلة زمانی اندك،‌ اعلام شد كه یكی از مقامات وزارت آموزش وپرورش به نام «علی‌نقی ربانی» نیز به همان اتهام دستگیر شد و مورد محاكمه قرار گرفت. در چهارم دی‌ماه 1356 مطبوعات اعلام كردند كه «... حكم دادگاه برای سرلشكر احمد مقربی، كه به موجب رأی صادره از دادگاه تجدید نظر به اعدام محكوم گردیده بود، در بامداد امروز اجرا گردید.

سرلشكر مقربی، به جرم جاسوسی و دادن اسرار نظامی ایران به عمال بیگانه، در دادگاه نظامی محكوم به اعدام شده بود.» «ربانی» نیز، پس از تأیید حكم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر نظامی در 25 دی ماه 56، اعدام شد.

نحوة كشف ارتباط سرشكر مقربی، كه از بزرگ‌ترین پیروزی‌های ضد‌جاسوسی به شمار می‌رفت و همواره برای مقامات روس حالت معما داشته است.

كوزیچكین در مورد سوابق مقربی می‌نویسد كه وی«سی‌ سال از عمال كا.گ. ب بود. از زمانی كه افسری جوان بود، در سال 1945 [= 1324 خورشیدی] به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی به حساب می‌آمد و اطلاعات محرمانه‌ای را كه واقعاً برای اتحاد شوروی حایز اهمیت بود، در اختیار ما می‌گذاشت در طی سالها ترقی بسیار كرد و مسئول خرید اسلحه از امریكا و دیگر كشورهای غربی شد. دیگر جانشینی برای او یافت نمی‌شد؛ به این علت بدیهی است كه مقربی تنها عامل رزیدنسی بود كه می‌توانست اطلاعات مهمی عرضه بدارد. دیگران با او قابل مقایسه نبودند و عده‌شان هم بسیار اندك بود.

با از دست رفتن مقربی، در رزیدنسی یك خلأ اطلاعاتی پیدا شد؛ اضافه بر اینها، او عملاً همه‌ افسران PI [= جاسوس سیاسی Political Intelligence] را كه در زمانهای مختلف و در آن دوران طولانی همكاری با او كار كرده بودند، می‌شناخت».

اما مقربی چگونه لو رفت؟

منصور رفیع زاده از مدیران بلندپایه ساواک در کتاب خاطراتش، دستگیری مقربی را اینگونه روایت می کند:

بعد از رسیدگی های بسیار دقیق توسط ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور ، کشف گردید که اتومبیلی که متعلق به سفارت شوروی، اما بدون پلاک سیاسی، به طور معمول مقابل منزل ویلایی سرلشگر مقربی در قلهک توقف میکند. سپس راننده پیاده شده، درب صندوق عقب را باز میکند و پس از چند دقیقه دوباره آن را بسته و از آنجا دور میشود. در این بین، هیچگونه تماس مستقیمی با مقربی انجام نمی شود.

در نهایت مشخص شد که تیمسار مقربی و روسها، نیازی به تماس شخصی و فیزیکی برای انتقال اطلاعات نداشته اند. مقربی، اطلاعات حساس ارتش ایران را به درون دستگاههای الکترونیکی پیشرفتهء درون منزلش منتقل می کرد و اتومبیل عامل روسها که در مقابل منزل مقربی توقف کرده بود، از دستگاههای گیرندهء درون صندوق عقب، برای تقویت آن اطلاعات و ارسال مستقیم آن به مسکو و دفتر اصلی سازمان KGB استفاده می کرده اند.

وقتی که ماموران KGB حوالی نیمه شب به مقابل خانهء مقربی رسیدند، یک اتومبیل پژوی 504 ساواک، از طرف مقابل ظاهر شده و شاخ به شاخ و به طور عمد به اتومبیل KGB کوبید. مقربی از خانه اش بیرون پرید که ببیند چه شده، اما با دیدن پژوی 504 که اتومبیل معمول ساواک در آن دوران بود، به سرعت به داخل منزلش برگشت.

راننده ها از اتومبیل ها پیاده شدند و دعوایی سر گرفت. هر دو طرف درگیر، به محوطه ای در آن حوالی برده شدند و پلیس (که در واقع پلیس تهران نبوده و ماموران زبدهء ساواک بودند) دخالت کرد. ابتدا روسها وانمود کردند که زبان فارسی نمی دانند و سعی داشتند مسئله را یک تصادف کوچک جلوه دهند و قبول کردند که خسارت اتومبیل مقابل را بپردازند. آنها گفتند که روسی بوده اما دیپلمات نیستند. ولی پس از بازپرسی دقیق تر توسط ساواک، معلوم شد که از از دیپلماتهای ارشد سفارت شوروی در تهران هستند. روسها، مصونیت سیاسی خود را ارائه کردند و اصرار کردند که اتومبیل سفارت به آنها بازگردانده شود. به آنها گفته شد که چون اتومبیلشان درگیر تصادف بوده، لذا پلیس (ساواک) موقتن از آن نگهداری خواهد کرد.

در همین حین، تیمسار مقربی توسط ساواک بازداشت شد و خانه اش مورد جستجوی دقیق قرار گرفت. اتومبیل او و همهء دستگاههایی الکترونیکی خانه اش که توسط KGB به وی داده شده بود، ضبط شد. همه چیز در اختیار ساواک قرار گرفت. به محض آنکه این موضوع به سفارت شوروی اطلاع داده شد، روسها درخواست نمودند که دیپلماتهایشان به دلیل مصونیت سیاسی، فورن به سفارتخانه تحویل داده شوند، اما موضوع تجهیزات الکترونیکی بسیار پیشرفته یافته شده در صندوق عقب اتومبیل روسها، مطرح بود. بعد از آزادی دیپلماتها، اتومبیل سفارت شوروی نیز تحویل گردید اما بدون لوازم جاسوسی. سفارت شوروی، یادداشتی به وزارت خارجه ارسال کرد و طی آن اعلام کرد که مقداری «لوازم شخصی» موجود در اتومبیل، هنوز بازگشت داده نشده است.

وزارت خارجه به تیمسار نصیری تلفن زد و درخواست آنها را مطرح کرد و تیمسار جواب داد که به آنها بگویند اگر ممکن است لطف نموده لیست آن اقلام را به طور مجزا، دقیق و کاربردشان برای ما ارسال کنند و ما بسیار خوشحال خواهیم شد که این لوازم را از انبار پلیس (ساواک) یافته و خواستهء روسها را پیگیری نمائیم!

اما سازمان CIA بسیار خوشحال بود که یک جاسوس ارشد KGB گیر افتاده است. هرچند که قبل از دستگیری مقربی، هیچ اطلاعیه ای دال بر وجود چنان ماموری در ایران از طرف ساواک دریافت نکرده بود و در واقع ساواک به دور از چشمان CIA این عملیات موفقیت آمیز را به انجام رسانده بود.

اما پس از اطلاع از دستگیری مقربی، ماموران ارشد CIA از ساواک دو خواهش کردند:

1) از ساواک خواستند قبل از افشای اطلاعات ذی قیمت وی، مقربی اعدام نشود و با وی مصاحبه ای انجام دهند.
2) درخواست نمودند ابزارهای بسیار پیشرفتهء الکترونیکی ضبط شده در اتومبیل سفارت شوروی، توسط CIA مورد بررسی قرار گیرد.

کمی بعد از آن، دریادار Stanfield Turner (ریاست وقت سیا) تیمسار نصیری را برای صرف ناهار در دفتر مرکزی CIA در واشینگتن دعوت کرد. من (رفیع زاده) نیز برای ناهار دعوت شده بودم. CIA توضیح داد که سفیر ایران که قاعدتن در این گونه ملاقاتهای رسمی می بایستی گروه ایرانی را همراهی می کرد، دارای مجوز امنیتی لازم جهت حضور در دفتر مرکزی CIA نمی باشد! لذا از اینکه نتوانسته بودند سفیر ایران را دعوت کنند، عذرخواهی کردند.

دریادار «ترنر» از نصیری در مورد نشانه ای که ساواک را از فعالیتهای مقربی مطلع نموده بود، سوال کرد.

روز چهارم دی 1356 سرلشكر مقربی كه در دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی به جرم جاسوسی برای بیگانگان به اعدام محكوم شده بود تیرباران شد.
.......................................

ساواک یا سازمان امنیت و اطلاعات کشور//
ساواک اختصار سازمان امنیت و اطلاعات کشور است ، از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ سازمان اصلی پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران در زمان سلطنت پادشاه پهلوی دوم بود که قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی تروریست ها و نوکران اجنبی ها داشت. این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و پیش از انقلاب ننگین ۵۷ ، نقش زیادی در تامین آسایش و امنیت کشور و مردم ایران بازی میکرد. مقر سابق ساواک در خیابان خواجه انصاری تهران قرار داشت. ساواک در اوسط دهه ۱۹۵۰ میلادی (اواسط دهه ۱۳۳۰ ) در ایران شکل گرفت و هدف از آن تاسیس یک نیروی پلیس مخفی بر ضد خرابکاری و تروریست ها در ایران بوده‌ است. نخستین رئیس این سازمان، تیمور بختیار بود. در نیمه سال ۱۳٣٠ به دلیل احساس خطر نظام پادشاهی از شکل گیری نیروهای مخرب تروریستی و باز سازی جریان مصدق که نخست وزیر ایران بود وفرمان عزل شاه مملکت را صادر کرده بود! در کجای جهان سراغ دارید که یک وزیر فرمان برکناری پادشاهی را صادر کرده باشد، بر عکس آن میتواند صدق کند، که شاه نخست وزیر را عزل کند، اما در ایران گویا همه چیز وارونه و بر عکس است، زیرا هیچکس با وظایف خود آشنا نیست، و همه میخواستند شاه باشند و به کمتر از آن نیز رضایت نمی دادند! ناگفته نماند که اگر مصدق در این رژیم بود اعدام شده بود، اما پادشاه ایران وی را به خاطر خیانت به وطن و سرپیچی از وظایف نخست وزیری به ٣ سال زندان محکوم کرد. هر کشوری برای جلوگیری از اعمال خرابکاری و تروریستی دارای یک نهاد امنیتی میباشد که در ایران نیز سازمان امنیت و اطلاعات کشور این نقش مهم را بر عهده داشت، و باید خاطر نشان کرد که اگر ساواک نبود آخوند های جنایتکار و دیگر تروریست ها بسیار پیش از این ایران را ویران کرده بودند، در واقع باید این را هم اشاره نمود، که ساواک تا حدی کوتاهی نیز کرد و باید همه آخوند های جنایتکار و همدستان تروریست آنها را نابود میکرد، تا ایران به دست آنها نیفتد. ایران در دوران طلایی پادشاهی مدرن و یک کشور نیمه اروپایی بود و ایرانیان همه گونه آزادی داشتند، و آن آزادی ها را با نیرنگ و فریب یک شبه از دست دادند و انقلابیون به آزادی سیاسی نیز نرسیدند و همگی تار و مار شدند، و این حق انسان های حق ناشناس است! ننگ ابدی بر کسانی باد که جامعه شاد ایران را ناشاد کردند. یک گوشه ای از این جهان مردمی وجود دارند که خودشان انقلاب کردند که پس از انقلاب ننگین، کارهای پیش از انقلاب را یواشکی و با ترس و لرز انجام دهند! ملتی که که امنیت و شادیهاشان را در ازای بهشت دروغین فروختند و بعد آن را در کشورهای بیگانه جستجو کردند، قابل احترام نیستند قابل ترحم و تنفرند. ملتی که تاریخ خود را گم کند بیگانه پرست می شود!!
آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی
----------

زمانی بود کنار دريا



زمانی بود کنار دريا ها هم حال و هوای ديگری داشت

برگردان بخشی از سخنان نخست وزیر استرالیا
خطاب به مسلمانان تروریست و عقب مانده و رادیکال در کشور استرالیا :
برای چه کشور مسلمان خود را ترک کرده اید
و خدای اسلام خود را آنجا رها کرده اید
و به اینجا مهاجرت کرده اید؟
برای آزادی ؟
برای عدالت؟
برای زندگی بهتر ؟
برای عدالت اجتماعی و
برابری در برابر قانون این کشور؟
برای امکانات آن در کار و آینده بهتر
برای خود و فرزندانتان و
برای آزادی آینده آنان؟
پس این ادعای ، برتری نژادی و دینی خود را کنار گذاشته
و به چیزهایی که به دست آورده اید یعنی ما به شما
داده ایم و هیچگاه نداشته اید احترام بگذارید
در غیر اینصورت هر کجا میخواهید بروید.

پ.ن//موریس آریایی: به این میگویند حرف حساب, چیزی که ما سالیان دراز میگوییم و تکرار میکنیم کسانی که نمیتوانند ارزش های کهن و پست و خرافاتی را دور ریخته و بجای آنها ارزش های انسانی نو و مدرن را جایگزین کنند, و خود را با فرهنگ و مردم دیگر کشور ها وفق بدهند, در کشور های غربی چه میخواهند, اینها بهتر است به چاه جمخران یا همان صحرای عربستان بروند!! ای کاش همه سیاستمدران در غرب اینگونه می اندیشیدند؛ تا خطرات و معضل دین های پوشالی هر چه زودتر کمتر و یا بر چیده میشد!! دین ویروسی است که به جان احمق ها و نادان ها می افتد. آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی
................

دين، توهيني به شأن و مقام انسانيت است

Photo: ‎٣٤ سال طول کشید تا ایرانیها بفهمند که اسلام تازیان جنایتکار است و چیز خوبی نیست، ٣٤ سال دیگر نیز بیشتر ایرانیها پی خواهند برد که، خدا وجود خارجی ندارد و یکی دیگر از ابزار سرکوب آنان است و خدا هم فریب بزرگی بیش نیست!!
موریس آریایی
---------------
دين، توهيني به شأن و مقام انسانيت است. هيچ فرقي نمي‌کند، بدون باورهاي ديني، انسان‌هاي خوب کارهاي نيک و انسان‌هاي بد کارهاي بد انجام مي‌دهند. اما آن چيزي که انسان‌هاي خوب را وادار به کارهاي بد مي‌کند، باور هاي ديني است. استيون واينبرگ
--------------------------
دلم می خواهد تمام چیزهایی که در کودکی به خورد من داده اند را سر خودشان بالا بیاورم.
صادق هدایت
..............‎

٣٤ سال طول کشید تا ایرانیها بفهمند که اسلام تازیان جنایتکار است و چیز خوبی نیست، ٣٤ سال دیگر نیز بیشتر ایرانیها پی خواهند برد که، خدا وجود خارجی ندارد و یکی دیگر از ابزار سرکوب آنان است و خدا هم فریب بزرگی بیش نیست!!
موریس آریایی
---------------
دين، توهيني به شأن و مقام انسانيت است. هيچ فرقي نمي‌کند، بدون باورهاي ديني، انسان‌هاي خوب کارهاي نيک و انسان‌هاي بد کارهاي بد انجام مي‌دهند. اما آن چيزي که انسان‌هاي خوب را وادار به کارهاي بد مي‌کند، باور هاي ديني است. استيون واينبرگ
--------------------------
دلم می خواهد تمام چیزهایی که در کودکی به خورد من داده اند را سر خودشان بالا بیاورم.
صادق هدایت
..............

نذر و نیایش و دعا و نظر عوام فریبی و خرافات است

Photo: ‎نذر و نیایش و دعا و نظر عوام فریبی و خرافات است!! 
دین مجموعه ای از اعتقادات، باورهای غلط ، حدیثها و خرافات کهن است که اکثر انسانها آن را به ارث میبرند و خود انتخاب نمیکنند. این میراث اجباری را در چارچوب تعصب و شنیده های متافیزیکی که دلیل علمی و منطقی برای اثبات آنها وجود ندارد در پشت دیواری از تعصب و در سایهٔ خرافات پرورش داده میشود و از نسلي به نسل به ديگر انتقال مي يابد. نترسید، به آنچه به شما آموخته اند شک کنید. شاید پدران و مادر ان شما هم اشتباه می کرده اند. سوال بپرسید، بدنبال چرایی باشید. از محققان بیاموزید، برای هر چیزی به دنبال دلیل هستند. اسلام جنایتکار تازیان ابزار سرکوب ایرانیان است. بدون تحقیق یک چیزی را به ارث برده اند و کورکورانه از آن دفاع میکنند! از ابزار سرکوب خود دفاع نکنید. بیدار شوید. در اسلام تازیان تبهکار تبعیض و تفاوت فاحشی میان زن و مرد وجود دارد. و زنان در برابر نقش های یکسان از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار می‌شوند. زن در اسلام تازیان ابزار جنسی و ابزار سکس است و دارای هیچ حق و حقوقی نیست، زن حتا در ارث نیز با مردان برابر نیست. مردان تازی پرست نیز از این قوانین ضد انسانی پیروی میکنند، که باید گفت ننگ ابدی بر آنان باد. هنگامی که عقل انسان فعال باشد و به کار گرفته شود دیگر نمیتواند هر حماقت و نادانی و خرافاتی را باور کند. بیایید کودکانمان را از آینده تاریک و وحشتناک خرافات اسلام تبهکار تازیان و حکومت جنایتکار اسلامی نجات دهیم.. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی 
از بند خرافات رها باید شد
از گفته این و آن جدا باید شد 
نادانی و بند بندگی پاره کنیم
باید به خود آییم رها باید شد
-------------------------------‎

نذر و نیایش و دعا و نظر عوام فریبی و خرافات است
دین مجموعه ای از اعتقادات، باورهای غلط ، حدیثها و خرافات کهن است که اکثر انسانها آن را به ارث میبرند و خود انتخاب نمیکنند. این میراث اجباری را در چارچوب تعصب و شنیده های متافیزیکی که دلیل علمی و منطقی برای اثبات آنها وجود ندارد در پشت دیواری از تعصب و در سایهٔ خرافات پرورش داده میشود و از نسلي به نسل به ديگر انتقال مي يابد. نترسید، به آنچه به شما آموخته اند شک کنید. شاید پدران و مادر ان شما هم اشتباه می کرده اند. سوال بپرسید، بدنبال چرایی باشید. از محققان بیاموزید، برای هر چیزی به دنبال دلیل هستند. اسلام جنایتکار تازیان ابزار سرکوب ایرانیان است. بدون تحقیق یک چیزی را به ارث برده اند و کورکورانه از آن دفاع میکنند! از ابزار سرکوب خود دفاع نکنید. بیدار شوید. در اسلام تازیان تبهکار تبعیض و تفاوت فاحشی میان زن و مرد وجود دارد. و زنان در برابر نقش های یکسان از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار می‌شوند. زن در اسلام تازیان ابزار جنسی و ابزار سکس است و دارای هیچ حق و حقوقی نیست، زن حتا در ارث نیز با مردان برابر نیست. مردان تازی پرست نیز از این قوانین ضد انسانی پیروی میکنند، که باید گفت ننگ ابدی بر آنان باد. هنگامی که عقل انسان فعال باشد و به کار گرفته شود دیگر نمیتواند هر حماقت و نادانی و خرافاتی را باور کند. بیایید کودکانمان را از آینده تاریک و وحشتناک خرافات اسلام تبهکار تازیان و حکومت جنایتکار اسلامی نجات دهیم.. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی
از بند خرافات رها باید شد
از گفته این و آن جدا باید شد
نادانی و بند بندگی پاره کنیم
باید به خود آییم رها باید شد
-------------------------------

مستند دیدنی و زیبایی از حیات وحش در ایران




در جامعه یی که حقوق حیوانات رعایت شود به حقوق بشر نیز احترام گذارده میشود ،در ایران نه تنها انسان ها که حیوانات نیز در امان نیستند !!

مستند دیدنی و زیبایی از حیات وحش در ایران به زبان آلمانی, که در آن گوینده آلمانی میگوید ایران پنج برابر بزرگتر از کشور آلمان است و جاذبه های توریستی بسیار زیبایی دارد و کشوری پر از معما است. تنها کشوری است که جانوران و حیوانات پنج قاره جهان را در خود جای داده و دارای حیوانات منحصر به فرد نیز است. گنجینه با ارزشی از حیات وحش جهان در ایران است که باید از آن پاسداری شود ! گذشته از چند تصویر که ایرانی نیست و شوربختانه در همه فیلم های مستند از ایران گنجانده میشوند, فیلم جالب و زیبایی است!! در غرب از کشتار بی رویه حیوانات در ایران آگاه هستند, از آنجا که یک رژیم ستمگر و ناکارآمد و ضد ایران و ایرانی و حتا ضد حیوانات نیز بر ایران حکومت میکند, به همین جهت اینگونه فیلم ها برای آگاهیسازی مردم از محیط زیست خود و نگهداری آن مباردت میورزند ! امید که تاثیر گذار باشد!!!
آگاهی بنیان رهایی است.
موریس آریایی

http://youtu.be/PJ-6J24NA5Y