به خاطر این سخنرانی شاه باید در سال ۱۹۷۹ میرفت!!
آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند .
سخنرانی شاهنشاه آریامهر به مناسبت سالروز دهمین سال انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ۱۳۵۱ درباره نفت
ما در موضوع نفت با شرکتهای عامل، یعنی کنسرسیوم نفتی که در ایران کار میکند - چون شاید پنج شش شرکت دیگری هستند که با ما کار میکنند، البته آنها در محدودههای بسیار کوچکتری هستند- مشغول مذاکره بودیم. مذاکرات نه قطع شدهاست و نه به جایی رسیدهاست. این است که امروز بدون ورود در دنیا خطوط کلی آن را باید برای شما بگویم. موقعی که در ۱۹۵۴ ما قرارداد نفتی را امضاء کردیم که شاید در آن روز بیشتر از آن هم نمیتوانستیم بدست بیاوریم، یکی از مواد قرارداد این بود که شرکتهای عامل منافع ایران را به بهترین وجهی حفظ خواهند کرد. ما دلائلی داریم که این کار نشدهاست. در قرارداد ۵۴، سه دوره تمدید ۵ ساله در نظر گرفته بودند که ضمناً شرط شده بود که منافع ایران حفظ بشود. ما دلائل کافی داریم که مطابق حتی همین قرارداد ۵۴، قرارداد نفت خود را با کنسرسیوم در سال ۱۹۷۹، یعنی ۶ سال دیگر، دیگر به هیچوجه تمدید نکنیم. حقوق حاکمیت هر مملکتی به او اجازه میدهد که بر ثروت طبیعی خود نظارت کامل داشته باشد و اصول منشور ملل متحد و قطعنامههای بخصوصی در این مورد تحقیق دارد که نه فقط ثروت هر مملکتی، ثروت زیر زمینی و روی زمینی هر مملکتی، مال اوست، اما حتی قراردادهایی که با کمپانیهای خارجی برای بهره برداری و استخراج بسته میشود، نمیتواند بدون صلاحدید مملکت صاحب ثروت مورد بهره برداری قرار بگیرد، یعنی هیچ کمپانی ای نمیتواند بگوید که من میخواهم مثلاً از نفت، سالی انقدر استخراج بکنم، مثلاً یک استخراج معقولانهای که بگوییم - فقط محض خاطر ذکر یک رقمی - یک میلیون بشکه معقولانه باشد نسبت به ذخائر، اگر آن کمپانی بگوید من ۲۰۰ هزار بشکه بیشتر بر نمیدارم، یا اینکه به عکس بگوید من دو میلیون بشکه بر میدارم، آن حق را به او ندادهاست. نفت صنعت پیچیدهای است. یک چاهی را اگر بیش از مقدار معین استخراج بکنید، در واقع آن چاه را شما میکُشید. اگر بازیافت مجدد، چون نفت هم نیست، اگر گازهایی را که در آنجا هست، دومرتبه در چاه برگردانند و بقول اصطلاح فنی انژکسیون بکنند، نکنند، این حفظ منافع مملکت نیست و این کارها در مملکت ما نشدهاست.
راهی که برای ما میماند دو تا است: چون مردمانی هستیم که به امضای خودمان پابند هستیم، می گوییم، یک امکان این است که در سال ۱۹۷۹، یعنی ۶ سال دیگر، کمپانیهای موجود به کارشان ادامه بدهند، به شرطی که درآمد هر بشکه نفتی که به ما میرسد از درآمد ممالک هم حوزه ما کمتر نباشد. به شرطی که قدرت صادراتی ایران به ۸ میلیون بشکه در روز برسد و اگر فاصلهای که حالا تا آن رقم هست پر نشود، خود ما خواهیم کرد، و خود ما می دانیم با آن نفت اضافی چه بکنیم، یا در سال ۱۹۷۹ قرارداد خاتمه پیدا خواهد کرد و شرکتهای فعلی در آن ردیف بلندی که بعد خواهد ایستاد و مشتری نفت ایران خواهد بود، بدون هیچ مزایایی مثل دیگری باید بیایند صف بکشند. یا اینکه از موقع امضای قرارداد جدیدی، تمام مسئولیتها و هر چه که امروز در دست ما نیست تمام برگردد به ایران و شرکتهای عامل فعلی، مشتری طویل مدت ما باشند و ما نفت را به آنها برای مدت طولانی، به قیمت خوب، با تخفیفی که هر کسی به یک مشتری خوب میدهد، خواهیم فروخت و این تنها راهاست که او بداند که تا هر موقع که قرارداد طول میکشد ۲۰ یا ۲۵ سال نفت به او میرسد، در صورتی که در آن مرحله دیگری من آنقدر مطمئن نیستم که این نفتها به همین سادگی به خارج از هر مملکتی صادر بشود. این مطلب باید بزودی برای ما روشن بشود.
شرط اول، ادامه کار تا ۱۹۷۹۹ یا مشتری شدن و مطمئن بودن به این که نفت برای مدت طولانی با شرایط مناسب در اختیار خواهد بود. اما، برای اینکه شرط دوم را ما بتوانیم انجام بدهیم، لازم است – بخصوص که صنعت ما توسعه پیدا میکند - بهترین متخصصین خارجی را یا بطور دسته جمعی و متشکل، یا بطور انفرادی در استخدام خود بیاوریم. برای ما کار بکنند، و در حفظ و نگهداری و تفحص و تجسس بیش از گذشته دقت بکنیم و بیش از همیشه برای اینکه یک صنعت درجه یک به مقیاس بینالمللی ایجاد بکنیم، خواهیم کوشید و برای این کار از فردا حتی، باید مطالعه کنیم که سازمان شرکت ملی نفت ایران چطور خودش را برای یک زمان فوری و یا برای سال ۷۹ آماده و مهیا کند.
ما خودمان بهتر از هر کسی نواقص خودمان را می دانیم. عمده نقص ما این است که کادرهای فنی به اندازه کافی نداریم، مدارس حرفهای به اندازه کافی نداریم، و متأسفانه موقعی که مدرسه حرفهای درست میکنیم، بعد از چند سالی فوراً به تقاضای این و آن، یک مدرسه حرفی ای که باید دیپلمه حرفهای بدهد بیرون، فوراً یک برچسب دانشکدهای به سر خودش بزند. فوراً یک ورقه لیسانس، آقا بعد میرود پشت میز مینشیند. کارگر فرستادیم به آلمان فدرال برای یاد گرفتن حرفه. برگشته به ایران، البته چند نفر از آنها فوراً برگشتند سر کار اولیه شان. یک عدهای می گویند خیر، ما دیگر پشت ماشین نمیایستیم این عیب است. کارگرانی که، یا زنهای شما، یا خواهرهای شما در کارخانه مثل شما کار میکنند با شما یکسان هستند، این کاری که ما میکنیم و این مواد انقلاب ایران، تمام استوار بر همان اصول است.
(کف زدن شدید حضار)
..........................
پ٠ن:
◀یکی از عوامل شکست خاندان پهلوی ایراندوستی و مردمی بودن آنها بود, اگر مانند آخوند های جنایتکار تسمه از گرده ایرانی ها ی حق ناشناس میکشیدند هنوز هم سیستم آنها پابر جا بود!! مرگ بر ایرانی شد که گفت مرگ بر شاه !! در دوران شاه ایرانی به بیشتر کشورهای جهان نیاز به ویزا نداشت. هم اکنون با خفت و خواری ایرانیها را به بهانه های گوناگون از کشور ها بیرون میکنند. ننگ ابدی بر کسانی باد که جامعه آزاد و آباد و شاد ایران را ناشاد کردند...شاهان پهلوی خواهان سر افرازی و سربلندی ایران و ایرانی در جهان بودند، آن چیزی که هم اکنون وجود خارجی ندارد، رژیم تروریستی و جنایتکار جمهوری اسلامی چهره بسیار خشنی از ایرانیان به جهانیان معرفی کرد, هم اکنون ایرانی به عنوان تروریست در جهان شناخته میشود. به گفته چرچیل در کشور های عقب مانده آنانکه با مشت های گره کرده انقلاب میکنند روزی با مشت های از هم گسیخته گدایی خواهند کرد.!! از ایرانی است که بر ایرانی است!! آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی...☝✔ روشنگری و فرهنگسازی: مطالب را با نام منبع و نام برگ به اشتراک بگذارید، اینگونه ارزشگزاری به کار و زحماتی است که نویسندگان مطالب میکشند. دزدی ادبی جرم است، کوشش کنید خودتان نو آوری کنید. بی فرهنگی نکنید و اگر مطلبی هم از جایی بر میدارید نام برگ و منبع و نویسنده آن را نیز نام ببرید!! کدبان موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است.....☝
👈بیسوادی, خرافات, حماقت و نادانی و خشو نت با هم ترکیب بسیار خطرناک و بدی است. باید با تکرار؛ بعضی اندیشه و فکرها را وارد مغز پوک دیگران کرد!!موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است.☝
کدبان موریس آریایی مینویسد: رضا شاه بزرگ ناجی ایران بود. و ایرانیان را از قرون وسطا به سوی آدمیت و جهان متمدن رهنمون شد. بزرگ مرد تاریخ ایران زمین و از جمله نوادری که تاریخ جهان به خود دیده است. رضا شاه کسی بود که دست آخوندان تبهکار را از جان و مال و ناموس مردم کوتاه کرد، در مکتب خانه های قرون وسطایی را بست و درب دانشگاه ها را جهت کسب خرد و دانش و آبادانی ایران به روی ایرانیان حق ناشناس باز نمود!! موریس آریایی- رضا شاه به زنان آزادی داد و ایران را از تجزیه و جنگ نجات داد و مدرنیته را در کشورمان پایه ریزی کرد. چرا بعضی ها خودتان را فریب میدهید و از چیزی کورکورانه حمایت میکنید که میدانید سراسر دروغ و فساد و جنایت است. اسلام تازیان تبهکار و جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی مکتب نابودی و ویرانی و تباهی است و برای ساختن نیامده، آمده است تا هرآنچه بشر ساخته، غارت و تخریب و نابود کند.موریس آریایی- اسلام تازیان تبهکار همین گندی است که در ایران اشغالی است. انقلاب ویرانگر و ایران بر باد ده و جمهوری جنایتکار اسلامی هم برای ایرانیان جز جنایت، فحشا، اعتیاد، قتل، اسید پاشی، کشتار، غارت، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است. شاهان پهلوی خواهان سر افرازی و سربلندی ایران و ایرانی در جهان بودند، آن چیزی که هم اکنون وجود خارجی ندارد، رژیم تروریستی و جنایتکار جمهوری اسلامی چهره بسیار خشنی را از ایرانیان به جهانیان معرفی کرد و هم اکنون ایرانی به عنوان تروریست در جهان شناخته میشود !!موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است.
روشنگری با موریس آریایی
http://
◀خاندان پهلوی مردان را مجبور کرد تا رداهای قرون وسطایی یشان را به دور بیاندازند و کت و شلوار غربی بر تن کنند و زنان را نیز از بند چادر و چارچوق نجات داد! دشمنی جامعه لومپنیسم و عقب مانده با رضا شاه بزرگ و خاندان پهلوی در این بود، که می خاستند همچنان در عقب ماندگی و کثافات خود دست و پا بزنند و رضا شاه بزرگ میخواست آنها را مدرن و آدم کند.!!کدبان موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است...☝
هزاران افسوس بر شما که نمیدانید بخاطر همین بلند پروازی ها و اعتلای کشور چه بر خوردی در جهان با او صورت گرفت! و افسوس که اتحاد شوم دشمنان داخلی و خارجی سدی در راه پیشرفت ایران شد و حق ناسپاسی و حق ناشناسی ایرانیها کشور را به قرون وسطای تازیان افسار گسیخته سوق داد!!موریس آریایی - آگاهی بنیان رهایی است.
👈پدرم ویرانه ای را از قاجارها تحویل گرفت و تمام کوشش خود را در جهت آباد کردن ایران کرد و من نیز کوشش کردم ادامه دهنده ی راه وی باشم ، اما گروهی فکر میکردند که باید در 24 همه جا گلستان شود. شاهنشاه آریامهر...☝
کدبان موریس آریایی نویسنده و روشنگر ..
...
No comments:
Post a Comment