Tuesday, July 11, 2017

ورود نخستین کامپیوتر

Image may contain: one or more people, people sitting and indoor


ورود نخستین کامپیوتر به ایران در دوران طلایی پادشاهی
هویدا قرار بود از سیستم بگوید
به گفته یزدی خائن، از سیستمی که ١٣ سال صدر اعظم دوران طلائیش بود او میخواست تمام آن دورانی كه چشم جهان به اقتدار ایران بود را برملا کند.
او میخواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه به "دروازه تمدن بزرگ" رسیده بودیم. او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ میانداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چگونه شد به آنجا رسید که بدون ویزا به 72 کشور جهان سفر میکرد. هویدا قرار بود بگوید چگونه ریال ایران جزء ٧ پول برتر جهان شد.
هویدا قرار بود بگویدکه چه شد که پس از ٥٧ سال سلطنت پهلوی، جهان به مردم ایران تعظیم میکرد.
کسی نمیداند کسانیکه دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه ها دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز پس از انقلاب به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا میخواست برملائش کند.
هویدا میخواست بگوید. او آماده اعتراف بود. اتفاقا از تمام دنیا به مهندس بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمیدانم چگونه گلوله آخوند جنایتکار هادی غفاری ازغيب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند؟!
زمانی که در خبر ها شنیدم، ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید ٣٠٠٠٠ لیره ترک جریمه خواهید شد و به زندان خواهید رفت، بی اختیار دلم گرفت. به یاد روزهائی افتادم که من ایرانی، دانشجو بودم و هر تابستان میتوانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم.
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم! چون پاسپورت ایرانی داشتم و هنگامی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که پسر بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس اش برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس میکرد! و دختران زیبای ترک در استانبول به من میگفتن "افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم.
در تمام مسیر راهم که ٢٠٠٠ کیلومتر از خاک کشور ترکیه بود، همواره نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنز ٢٣٠ را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند! ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود.
از آن روز تا به امروز که ٤٠ وچند سال گذشته، چقدر حقیر شده ام. کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت... اما هویدا را اعدام کردند.
یادش جاویدان
[[اينرا هم اضافه کنيد؛ ترکيه جاده اتومبيل رو کافی و درستی نداشت، گردنه سيواس همواره با برف و ريزش کوه و سنگ بسته بود، ده سيواس بسيار کثيف و بدون هتل بود، ريزش کوه يا برف که جاده را میبست برای راننده های ايرانی جا برای ماندن و رستوران برای خوراک نبود. دولت ايران ميليون ها دلار به دولت ترکيه وام داده بود تا جاده های خودرا درست کنند. آسفالت و پهن بکنند. اگر امروزترکيه راه ترانزيت جهانی دارد که کم خطر است هزينه آنرا ايران داده است. هرگز دولت ترکيه پس از روی کار آمدن آن ملعون خمينی جنایتکار اين وام هارا پس نداده است.

روشنگری با کدبان موریس آریایی نویسنده و روشنگر
http://morisaryai.blogspot.de/
آنکه ناموخت از گذشت روزگار … هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار...
کدبان موریس آریایی نویسنده و روشنگر
+++
+++


No comments:

Post a Comment