درک نظریه تکامل مرا بیخدا کرد!
خداناباوری و منطق گرایی:
داوکینز آشکارا خداناباور است و از منتقدان بنام مذهب بشمار میآید. برخی او را بی خدایی ستیزه جو میدانند. داوکینز خداناباوریش را نتیجه منطقی درک خود از نظریه فرگشت و درک این که دین و علم ناسازگارند میداند. داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب ساعت ساز نابینا مینویسد:"پیش از کشف تکامل توسط علم یک خداناباور بر پایه نظرات هیوم میتوانست بگوید: "من برای اشکال پیچیده بیولوژیک توضیحی ندارم. تنها میتوانم بگویم که خدا توضیح خوبی در این رابطه نیست. بهتر است که صبر کنیم و چشم امید داشته باشیم تا شخصی با نظری بهتر از راه برسد." بدون شک این دیدگاه، گرچه از نظر منطقی درست بنظر میرسید، اما توان متقاعد ساختن افراد را به طور کامل داشت. هرچند بی خدایی ممکن است پیش از داروین نیز قابل دفاع کردن بوده باشد، اما این داروین بود که این امکان را فراهم کرد که یک فرد خداناباور، و در همان حال از نظر ذهنی متقاعد و راضی باشد." در سال ۱۹۹۱ او در مقاله خود بنام "ویروسهای ذهن" این امکان را مطرح کرد که بتوان بر اساس نظریه میمتیک به توضیح پدیده ایمان مذهبی و برخی دیگر از نمودهای دینی (مانند اعتقاد به مجازات بی ایمانان در آخرت) پرداخت.!
به نظر داوکینز ایمان یکی از بزرگترین آفتهای جهان است. ایمان به معنی اعتقادی است که بر پایه شواهد نیست. او ایمان را مانند آبله میداند بااین تفاوت که ریشه کنی ایمان بسیار دشوارتر است. برخی از اینکه داوکینز بین بنیاد گرایی مذهبی و مذهب معتدل فرقی نمیگذارد از وی انتقاد کردهاند. آنها این باور داوکینز را در مقابل ایده تساهل و تسامح میدانند که از پایههای یک جامعه دمکراتیک و مورد قبول بسیاری از جمله خداناباوران سنتی است. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، هنگامی که نظر او را در مورد تغییراتی که جهان از این پس به خود خواهد دید جویا شدند، داوکینز پاسخ داد: "بسیاری از ما دین و مذهب را تنها به شکل چرندیاتی بی ضرر نگاه میکردیم. ما فکر میکردیم که گرچه ایمان ممکن است هیچ شاهدی برای اثبات خود نداشته باشد، اما میتواند همانند چوب زیر بغل، تکیه گاه و تسلی خاطری برای افراد باشد و از این رو آن را بی ضرر میدانستیم. ۱۱ سپتامبر همه این دیدگاهها را زیر و رو کرد. این واقعه به ما نشان داد که مذهب چرندیاتی بی ضرر نیست بلکه میتواند به چرندیاتی بسیار خطرناک و مرگبار تبدیل شود. مذهب خطرناک است زیرا به افراد اطمینان کامل و غیر قابل تغییری نسبت به بر حق بودنشان میدهد. مذهب خطرناک است زیرا به افراد شجاعت کاذبی برای کشتن خود میدهد. چنین شجاعتی به نوبه خود تمامی مرزهایی که جلوی کشتن دیگران را میگیرد از میان برمی دارد. مذهب خطرناک است زیرا دشمنی و کینه را نسبت به دیگران، تنها به دلیل این که رسوم به ارث رسیده متفاوتی دارند، بر میانگیزد. مذهب خطرناک است زیرا ما جملگی پذیرای احترام غریبی نسبت به آن هستیم که موجب شده است تا مذهب از هر گونه نقد و انتقادی مصون باشد. بیایید تا همگی چنین احترام احمقانهای را کنار بگذاریم." داوکینز در سال ۲۰۰۶ کتابی بنام توهمی بنام خدا (به فارسی به نام پندار خدا ترجمه شدهاست) نوشت. این کتاب از کلیه آثار دیگرش در سطح جهانی فروش بالاتری داشته است. بسیاری از اندیشمندان نگارش این کتاب را تقدیر کردند. از آن جمله میتوان از سر هارلد کروتو برنده جایزه نوبل شیمی در سال ۱۹۹۶, استیون پینکر روانشناس و جیمز دی واتسون برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۶۲ نام برد. برخی نیز همچون فیلسوف خدا ناباور مایکل روس، و منتقد ادبی تری ایگلتون. دوکینز استدلال میکند «وجود خداوند مانند هر چیز دیگری یک فرض علمی است که ثابت نشده است ». او با اصل مجیستریای غیر همپوشانی کننده استفن جی گولد مخالف است. دوکینز در مصاحبه با مجله تایم گفت:
من فکر میکنم بخشهای مجزای گولد یک اقدام سیاسی برای جذب طبقه متوسط میانه به اردوگاه علم بود. اما خیلی ایده توخالی ای ست. هر گونه اعتقاد به معجزه نه تنها با واقعیات علم بلکه با روح علم در تناقض است. داوکینز میان اسلام و ادیان دیگر تفاوتهایی قایل است و برخی را خطرناکتر از برخی دیگر میداند. او در این میان اسلام را بزرگترین خطر جهان میداند و معتقد است: اسلام تازیان یکی از بزرگترین نیروهای اهریمنی جهان است.
پ.ن:فرضيه تكامل انواع داروين، موجودات زنده را در يك روند تكاملي از موجودات قبل از خود مي داند، مثلا جد انسان و ميموني به نام شامپانزه را يك نوع حيوانِ شبيه به انسان يا شبه ميمون مي داند. طبق اين فرضيه روند تكاملي موجودات زنده از تك سلولي شروع شده و در اثر تكامل رفته رفته پيشرفته تر و كامل تر شده اند و آخرين موجود اين سلسله، انسان است.
آگاهی بنیان رهایی است.
برگ اسلام جنایتکار است.
.......................... ...
خداناباوری و منطق گرایی:
داوکینز آشکارا خداناباور است و از منتقدان بنام مذهب بشمار میآید. برخی او را بی خدایی ستیزه جو میدانند. داوکینز خداناباوریش را نتیجه منطقی درک خود از نظریه فرگشت و درک این که دین و علم ناسازگارند میداند. داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب ساعت ساز نابینا مینویسد:"پیش از کشف تکامل توسط علم یک خداناباور بر پایه نظرات هیوم میتوانست بگوید: "من برای اشکال پیچیده بیولوژیک توضیحی ندارم. تنها میتوانم بگویم که خدا توضیح خوبی در این رابطه نیست. بهتر است که صبر کنیم و چشم امید داشته باشیم تا شخصی با نظری بهتر از راه برسد." بدون شک این دیدگاه، گرچه از نظر منطقی درست بنظر میرسید، اما توان متقاعد ساختن افراد را به طور کامل داشت. هرچند بی خدایی ممکن است پیش از داروین نیز قابل دفاع کردن بوده باشد، اما این داروین بود که این امکان را فراهم کرد که یک فرد خداناباور، و در همان حال از نظر ذهنی متقاعد و راضی باشد." در سال ۱۹۹۱ او در مقاله خود بنام "ویروسهای ذهن" این امکان را مطرح کرد که بتوان بر اساس نظریه میمتیک به توضیح پدیده ایمان مذهبی و برخی دیگر از نمودهای دینی (مانند اعتقاد به مجازات بی ایمانان در آخرت) پرداخت.!
به نظر داوکینز ایمان یکی از بزرگترین آفتهای جهان است. ایمان به معنی اعتقادی است که بر پایه شواهد نیست. او ایمان را مانند آبله میداند بااین تفاوت که ریشه کنی ایمان بسیار دشوارتر است. برخی از اینکه داوکینز بین بنیاد گرایی مذهبی و مذهب معتدل فرقی نمیگذارد از وی انتقاد کردهاند. آنها این باور داوکینز را در مقابل ایده تساهل و تسامح میدانند که از پایههای یک جامعه دمکراتیک و مورد قبول بسیاری از جمله خداناباوران سنتی است. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، هنگامی که نظر او را در مورد تغییراتی که جهان از این پس به خود خواهد دید جویا شدند، داوکینز پاسخ داد: "بسیاری از ما دین و مذهب را تنها به شکل چرندیاتی بی ضرر نگاه میکردیم. ما فکر میکردیم که گرچه ایمان ممکن است هیچ شاهدی برای اثبات خود نداشته باشد، اما میتواند همانند چوب زیر بغل، تکیه گاه و تسلی خاطری برای افراد باشد و از این رو آن را بی ضرر میدانستیم. ۱۱ سپتامبر همه این دیدگاهها را زیر و رو کرد. این واقعه به ما نشان داد که مذهب چرندیاتی بی ضرر نیست بلکه میتواند به چرندیاتی بسیار خطرناک و مرگبار تبدیل شود. مذهب خطرناک است زیرا به افراد اطمینان کامل و غیر قابل تغییری نسبت به بر حق بودنشان میدهد. مذهب خطرناک است زیرا به افراد شجاعت کاذبی برای کشتن خود میدهد. چنین شجاعتی به نوبه خود تمامی مرزهایی که جلوی کشتن دیگران را میگیرد از میان برمی دارد. مذهب خطرناک است زیرا دشمنی و کینه را نسبت به دیگران، تنها به دلیل این که رسوم به ارث رسیده متفاوتی دارند، بر میانگیزد. مذهب خطرناک است زیرا ما جملگی پذیرای احترام غریبی نسبت به آن هستیم که موجب شده است تا مذهب از هر گونه نقد و انتقادی مصون باشد. بیایید تا همگی چنین احترام احمقانهای را کنار بگذاریم." داوکینز در سال ۲۰۰۶ کتابی بنام توهمی بنام خدا (به فارسی به نام پندار خدا ترجمه شدهاست) نوشت. این کتاب از کلیه آثار دیگرش در سطح جهانی فروش بالاتری داشته است. بسیاری از اندیشمندان نگارش این کتاب را تقدیر کردند. از آن جمله میتوان از سر هارلد کروتو برنده جایزه نوبل شیمی در سال ۱۹۹۶, استیون پینکر روانشناس و جیمز دی واتسون برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۶۲ نام برد. برخی نیز همچون فیلسوف خدا ناباور مایکل روس، و منتقد ادبی تری ایگلتون. دوکینز استدلال میکند «وجود خداوند مانند هر چیز دیگری یک فرض علمی است که ثابت نشده است ». او با اصل مجیستریای غیر همپوشانی کننده استفن جی گولد مخالف است. دوکینز در مصاحبه با مجله تایم گفت:
من فکر میکنم بخشهای مجزای گولد یک اقدام سیاسی برای جذب طبقه متوسط میانه به اردوگاه علم بود. اما خیلی ایده توخالی ای ست. هر گونه اعتقاد به معجزه نه تنها با واقعیات علم بلکه با روح علم در تناقض است. داوکینز میان اسلام و ادیان دیگر تفاوتهایی قایل است و برخی را خطرناکتر از برخی دیگر میداند. او در این میان اسلام را بزرگترین خطر جهان میداند و معتقد است: اسلام تازیان یکی از بزرگترین نیروهای اهریمنی جهان است.
پ.ن:فرضيه تكامل انواع داروين، موجودات زنده را در يك روند تكاملي از موجودات قبل از خود مي داند، مثلا جد انسان و ميموني به نام شامپانزه را يك نوع حيوانِ شبيه به انسان يا شبه ميمون مي داند. طبق اين فرضيه روند تكاملي موجودات زنده از تك سلولي شروع شده و در اثر تكامل رفته رفته پيشرفته تر و كامل تر شده اند و آخرين موجود اين سلسله، انسان است.
آگاهی بنیان رهایی است.
برگ اسلام جنایتکار است.
..........................
No comments:
Post a Comment