Monday, February 12, 2018

برگی از تاریخ پارسیان.........................

Image may contain: 1 person, text


برگی از تاریخ پارسیان.........................
.........................بررسی رویداد پلاته.........................
خشایارشا با تمام توان و ثروت خود به یونان لشگر کشید و در این راه موفق شد آتن را هم تسخیر کند، اما شکست ناچیز نیروی دریائی پارس از نیروی دریائی یونان در سالامین، او را واداشت تا به پارس بازگردد و چه کسی می بایست این مسئولیت خطیر را برعهده گیرد به جز مردونیه .
مردونیه می¬دانست اگر با این وضع به پارس بازگردد، مورد خشم و غضب درباریان واقع و چه بسا طرد خواهد شد، زیرا اردوان پیشتر این هشدار را به او داده بود، اما چاره¬ای نداشت تا شاه را راضی کند مسئولیت ادامۀ جنگ را به او واگذار کند و خشایارشا هم که رعب و وحشت تمام وجودش را فرا گرفته بود با پیشنهاد او موافقت کرد و راه سارد را در پیش گرفت و نیمی از سپاهیان را در سرما و پیچ و خم جاده¬ها نابود کرد.
نخستین اشتباه همین جا موجب شد تا دل یونانیان محکم شود زیرا از گزارش عدم پیگرد خشایارشا توسط یونانیان به این نکته می¬رسیم. جالب اینجاست مردونیه هم با خشایارشا تا تسالی می¬رود، پس آتن چه شد؟ آیا این شهر به حال خود رها شد؟ این دو بزرگ¬زادۀ پارسی که اینک به بالاترین مقامهای کشوری رسیده بودند حتا به خود زحمت ندادند تا همانند داریوش که در مصر ساخلو گذاشت، در آتن ساخلو بگذارند و تازه افتخار هم می¬کنیم که مردونیه برای بار دوم آتن را گشود. این افتخار را باید از غفلت یونانیان بدانیم که از ترس پارسیان به آتن برنگشتند و یا شاید اختلافات داخلی با اسپارت، آنها را مانع شد.
با رفتن خشایارشا از مهلکه، مردونیه فرمانده ای همانند شاه شد و همانند شاه زندگی کرد، زیرا خشایارشا تمام امکانات، حتا آشپزان خود را هم برای مردونیه باقی-گذارد تا این نبرد را به سرانجام برساند .
مردونیه پس از ارسال پیام دوستی به یونانیان، شهر خالی از سکنه یعنی آتن را دوباره گرفت و هنگامی متوجه شد لاسدمونیان به آتن می¬آیند، دیگرباره به تسالی رفت و در مقام مدافعه برآمد .
اینجاست که باید پرسید پس چرا به آتن رفتی؟ حال که به آتن رفتی چرا در همانجا به دفاع از شهر نپرداختی؟ آتن اینک جزء امپراطوری پارس محسوب می¬شود و خالی کردن آن به مثال تقدیم کردن خاک یک کشور به دیگران است، مگر اینکه فکر کنیم، آنها صاحبان اصلی هستند. همین عقب¬نشینی اشتباه بزرگی بود که مردونیه مرتکب شد و یونانیان مصمم شدند پارسی¬ها را از مملکت خود بیرون کنند.
چرا مردونیه فرار نکرد؟ او نمی¬توانست فرار کند زیرا درباریان پارس مسئولیت کل این لشگرکشی را برعهدۀ او می¬دانستند، پس جایی در قلب آنان نداشت و شاه هم مطمئن او را از خود می¬راند زیرا مقام خود را به او تفویض کرده عنایاتی هم به او کرده بود تا جائی که حتا میهمانداران و آشپزهای خود را هم برای او گذاشت و خودش تشنه و گرسنه 45 روز تا سارد تاخت.
در مواجهه با یونانیان هم مردونیه موجب اشتباه فاحشی شد و در شروع جدال تعجیل کرد وی ماسیست پهلوان پرآوازه و نوردیدۀ خشایارشا را از دست داد تا با این اتفاق سایۀ شوم رعب و وحشت را به اردوی پارس ارمغان دهد.
یونانیان اگر یک سال هم نمی¬جنگیدند، نگرانی نداشتند، زیرا آتن، و بئوسی را داشتند و اگر در جلوی صفوف پارسیان ایستاده بودند، فقط قصد مدافعه داشتند نه جدال.
مردونیه می¬توانست از این فرصت استفاده کند و با مکر و حیله و سرمایۀ هنگفتی که خشایارشا در اختیارش گذاشته¬بود، آنان را مطیع کند اما غربت، رعب و وحشت پارسیان در اردوگاه، ناامیدی خودش و از همه مهمتر، خشایارشا که احتمالن به هنگام وداع به او گفته بود در سارد می¬ماند تا خبر پیروزی او را با دودِ برخاسته از شعله¬های آتش در پلوپونس جشن بگیرد باعث شد تا آخرین اشتباه و بزرگترین خطای خود را مرتکب شود و از رود آسُپ بگذرد و جان شیرینش را در این راه بدهد و پارس را و بهت¬زده کند.
پیرنیا هم معتقد است: تعلل¬های مردونیه بی¬جا بود و باید بی¬درنگ به پلوپونس حمله می¬کرد. اگر شکست می¬خورد، بدتر از آنچه در پلاته رخ داد نمی¬شد و خلاصه اینکه این قشون عظیم فرماندۀ لایق نداشت .
اما نتیجه چه شد؟ جان مانوئل کوک معتقد است پارس، فرماندهی در دریای مدیترانه را پس از شکست در جنگ سالامین از دست داد و اسطورۀ شکست¬ناپذیری پارس و اعتبار ناوگان فنیقیان بر باد رفت. اروپا، یونان شرقی و تا مدتی قبرس در برابر ساحل فنیقیه، نسبت به شاهنشاهی هخامنشی بی¬اعتنا و حتا گستاخ شده بودند و می-توان گفت دیگر از آن برتری نظامی پیشین خبری نبود . مشکل عمدۀ پارسیان از زمان کوروش به بعد این بود که از شکست در جنگ زیاده از حد می¬رنجیدند و ناراحت می¬شدند. پیروزی و کشورگشایی هدف اصلی شاه و مایۀ افتخار و غرور ملی بود و بنابراین از نظر آنان ارتش می¬بایست همیشه پیروز می¬شد .
جان مانوئل کوک عادات ایرانیان را از دوران خاصی حکایت می¬کند، اما من به جرأت می¬گویم ایرانی ها هنوز هم از شکست، بیش از اندازه می¬رنجند و همیشه به دنبال پیروزی هستند و اگر شکست بخورند زمین¬گیر می¬شوند، چون توقع باخت را ندارند. این مشکل در تمام شئونات ایرانیان وجود دارد، در سیاست، در علم و حتا ورزش و جنگ به همین دلیل است که ایرانیان از آغاز تاریخ تا امروز جنگ¬ها را تا پایان به پیش نبرده¬اند، آخرین آن جنگ ایران با عراق است (این جنگ از سال 1359تاسال1367 از طرف عراق آغاز شد و هیچ پایانی نمی توان برای آن متصور شد) که نه پایان پذیرفت و نه صلحی منعقد شد.
اما پیرنیا هم نوشته: در اروپا به این جنگ اهمیت شایانی می¬دهند و در مدارس کیفیات این جنگ¬ها را برای مصلحین با آب و تاب بیان می¬کنند . سرپرسی سایکس نوشته، طرد شدن پارسی¬ها از یونان، به حال انحطاط افتاد و شکی نیست که باقیمانده-گان قشون کبیر به اکناف کشور پراکنده شدند و داستان شکست پارس را منتشر کردند و لی بعد از این جنگ نیز مدت 150 سال دولت پارس در عرصۀ جهان یکه¬تاز است و این امر را دلیل می¬گیریم که دوران پارسی¬ها به سر نیامده است .
سرپرسی سایکس باستان¬شناس اروپائی معروفی است که حضور او در ایران او را واداشت تا تاریخ ایران را بنویسد. این مرد با توجه به شکست پارس، چندان رنجیده نشده زیرا او هم همانند مردمش یادگرفته که با هر شکست نباید زانوی غم بغل گرفت و نیمۀ پر لیوان را نگاه می¬کند.
+++
ملت ایران حافظه تاریخی ندارد!!
ملت ایران حافظه تاریخی ندارد، ملتی که تاریخ خود را نشناسد بت پرست، بیگانه پرست و قهرمان پرور میشود! مصدق سهم ایران در شرکت نفت انگلیس را بر باد داد، به انگلیس غرامت هم داد، ایران را هم تعطیل کرد و به تحریم کشاند، بعد شد قهرمان ملی!! شوربختانه در کل جامعه ایرانی جنایت پرست و دیکتاتور پرست و عوام پرست است، و هنر اندیشیدن نیز در آنها وجود ندارد، همیشه دوست دارند دیگران بجای آنها فکر کنند، و تا هنگامیکه چنین است، هیچ نباید تعجب کرد که هم اکنون یکی از جنایتکارترین رژیم ها در ایران هستی ملت را بر باد دهد، و بر مال و جان مردم حکومت کند! اصولا برای آموختن در باره ی هر چیز میتوان به دو روش سلبی یا ایجابی وارد عمل شد. در روش ایجابی پاسخ به پرسش هایی نظیر « آن چیست؟ چه باید کرد؟» را می یابید و حال آنکه در روش سلبی میتوانید از « آن چه چیزی نیست؟ و چه نباید کرد؟ برای شناخت استفاده کنید. سلبی فکر نکنید، ایجابی فکر کنید!!موریس آریایی-آگاهی بنیان راهی است...
+++

No comments:

Post a Comment