روشنفکر کیست؟
روشنفکر در زبان پارسی به معنای روشن کننده فکر است. آدمی هنگامی که از بند جهالت و قضا و قدر مهار زندگی را به دست خود گرفت و در سر گذشت خود و همنوعان خود موثر شد پا به دایرة روشنفکری گذاشته است و اگر روشنفکری را تا حدودی آزاد اندیشی معنی کرده‌اند و نیز به همین دلیل است که روشنفکر آزاد از قید خرافات مذهبی و تعصب یا تحجر مذاهب و نیز آزاد از تحکم و سلطه قدرتهای روز خود را مسئول زندگی خود و دیگران می دانند که لوح ازل و قلم تقدیر را بسیار واضح می‌نماید اگر در همین جا تذکر داده بشود. که چنین نوع برخوردی یا جهان بینی و بینشی امور زندگی هم وظیفه است و هم کار و هم حق برای عده‌ای مخصوص از هر اجتماع که در درجة نخست در بند حوائج ابتدایی زندگی نیستند و رفاه نسبی مختصری که دارند از بند احتیاجات تن دور شده و تازه دچار بند عقل شده‌اند و از بند خویش که رسته اند به دیگران گرفتار آمده‌اند. به تعبیر دیگر روشنفکری هم از حقوق و هم از وظایف دسته مخصوصی از مردم است که فرصت جرات ورود به لاهوت و ناسوت را دارند.! یعنی فرصت و جرات و اجازه اندیشیدن در این دو مقوله را که امور آسمانها و اعتقادات و اصول (لاهوت) باشد و امور زمین و مردمش و زندگیشان و چونی و چندی‌هایش (ناسوت) سه شرط برای روشنفکری می توان گذاشت:
شرط نخست به معنی وقت فارغ
شرط دوم جرات به معنی دل داشتن
و شرط سوم و آمادگی از درون فشارند و نترسیدن.
چه کسانی نمی توانند به قلمرو روشنفکری درآیند:
1- کسی که در بند تن و شکم است چه فقیری که عمری در جستجوی لقمه نانی است و چه خوشگذرانی که بی غم است و غم دیگری را نمی‌شناسد.
2- کسی که در بند تعصب است خواه تعصب خرافی مذهبی خواه تعصب سیاسی.
بنابراین می توان گفت که روشنفکر کسی است که فارغ از تعبد مذهبی و تعصب و دور از فرمانبری ، اغلب نوعی کار فکری می کند و نه کار بدنی حاصل کارش را که در اختیار مردم می گذارد کمتر به قصد جلب نفع مادی می گذارد یعنی حاصل کارش بیش از آنکه جلب نفع مادی و شخصی باشد حل مشکلی اجتماعی و روشنگری است.
پ.ن: مذهب انسان را برده اعمال خود میکند. روشنفکر مذهبی نیست. روشنفکر و خردگرا ی واقعی همیشه با اسلام و خرافات در تضاد بوده است، ترس ملایان جنایتکار و تروریست های اسلامی از خرد گرایان به خاطر بیداری جامعه و بستن دکان بازار ارتزاق و خرافات و عقب ماندگی ۱۴۰۰ ساله آنان است. اسلام جنایتکار تازیان و جمهوری جنایتکار اسلامی برای ایرانیان جز غارت اموال عمومی، فقر، جنایت، فحشا و فاحشگی ،صدور فاحشه ، اعتیاد، قتل، کشتار، غارت، اسید پاشی، چاقوکشی، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است. یک روشنفکر واقعی نمیتواند با این جنایات موافق باشد. اسلام تازیان یک دین جنایتکار و من در آوردی است که از اینجا و آنجا گرد آوری شده است، کتاب تازیان هم یک کتاب جنایتکار بی ارزش و ضد زن و ضد انسانی است که باید سوزاند. از تجاوز به دختران خُرد سال در زندان ها پیش از اعدام و تجاوز به مردان گرفته تا شکنجه وحشیانه مخالفان سیاسی، از سنگسار زنان تا قتل فجیع مخالفان در خانه های خود، از قطع دست و پا، در آوردن چشم ها از حدقه، انداختن افراد از ارتفاع و به فحشاء کشاندن زنان ایرانی تا ...همه و همه مشخصات عملی و حقوقی اسلام جنایتکار تازیان و جمهوری فاسد اسلامی است. پس اسلام تازیان جنایتکار است. اسلام تازیان همین جنایت و گندی است که در ایران اشغالی است و جمهوری جنایتکار اسلامی هم آینه تمام نمای آن است . آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی ...☝
...☝
...
روشنفکر در زبان پارسی به معنای روشن کننده فکر است. آدمی هنگامی که از بند جهالت و قضا و قدر مهار زندگی را به دست خود گرفت و در سر گذشت خود و همنوعان خود موثر شد پا به دایرة روشنفکری گذاشته است و اگر روشنفکری را تا حدودی آزاد اندیشی معنی کرده‌اند و نیز به همین دلیل است که روشنفکر آزاد از قید خرافات مذهبی و تعصب یا تحجر مذاهب و نیز آزاد از تحکم و سلطه قدرتهای روز خود را مسئول زندگی خود و دیگران می دانند که لوح ازل و قلم تقدیر را بسیار واضح می‌نماید اگر در همین جا تذکر داده بشود. که چنین نوع برخوردی یا جهان بینی و بینشی امور زندگی هم وظیفه است و هم کار و هم حق برای عده‌ای مخصوص از هر اجتماع که در درجة نخست در بند حوائج ابتدایی زندگی نیستند و رفاه نسبی مختصری که دارند از بند احتیاجات تن دور شده و تازه دچار بند عقل شده‌اند و از بند خویش که رسته اند به دیگران گرفتار آمده‌اند. به تعبیر دیگر روشنفکری هم از حقوق و هم از وظایف دسته مخصوصی از مردم است که فرصت جرات ورود به لاهوت و ناسوت را دارند.! یعنی فرصت و جرات و اجازه اندیشیدن در این دو مقوله را که امور آسمانها و اعتقادات و اصول (لاهوت) باشد و امور زمین و مردمش و زندگیشان و چونی و چندی‌هایش (ناسوت) سه شرط برای روشنفکری می توان گذاشت:
شرط نخست به معنی وقت فارغ
شرط دوم جرات به معنی دل داشتن
و شرط سوم و آمادگی از درون فشارند و نترسیدن.
چه کسانی نمی توانند به قلمرو روشنفکری درآیند:
1- کسی که در بند تن و شکم است چه فقیری که عمری در جستجوی لقمه نانی است و چه خوشگذرانی که بی غم است و غم دیگری را نمی‌شناسد.
2- کسی که در بند تعصب است خواه تعصب خرافی مذهبی خواه تعصب سیاسی.
بنابراین می توان گفت که روشنفکر کسی است که فارغ از تعبد مذهبی و تعصب و دور از فرمانبری ، اغلب نوعی کار فکری می کند و نه کار بدنی حاصل کارش را که در اختیار مردم می گذارد کمتر به قصد جلب نفع مادی می گذارد یعنی حاصل کارش بیش از آنکه جلب نفع مادی و شخصی باشد حل مشکلی اجتماعی و روشنگری است.
پ.ن: مذهب انسان را برده اعمال خود میکند. روشنفکر مذهبی نیست. روشنفکر و خردگرا ی واقعی همیشه با اسلام و خرافات در تضاد بوده است، ترس ملایان جنایتکار و تروریست های اسلامی از خرد گرایان به خاطر بیداری جامعه و بستن دکان بازار ارتزاق و خرافات و عقب ماندگی ۱۴۰۰ ساله آنان است. اسلام جنایتکار تازیان و جمهوری جنایتکار اسلامی برای ایرانیان جز غارت اموال عمومی، فقر، جنایت، فحشا و فاحشگی ،صدور فاحشه ، اعتیاد، قتل، کشتار، غارت، اسید پاشی، چاقوکشی، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است. یک روشنفکر واقعی نمیتواند با این جنایات موافق باشد. اسلام تازیان یک دین جنایتکار و من در آوردی است که از اینجا و آنجا گرد آوری شده است، کتاب تازیان هم یک کتاب جنایتکار بی ارزش و ضد زن و ضد انسانی است که باید سوزاند. از تجاوز به دختران خُرد سال در زندان ها پیش از اعدام و تجاوز به مردان گرفته تا شکنجه وحشیانه مخالفان سیاسی، از سنگسار زنان تا قتل فجیع مخالفان در خانه های خود، از قطع دست و پا، در آوردن چشم ها از حدقه، انداختن افراد از ارتفاع و به فحشاء کشاندن زنان ایرانی تا ...همه و همه مشخصات عملی و حقوقی اسلام جنایتکار تازیان و جمهوری فاسد اسلامی است. پس اسلام تازیان جنایتکار است. اسلام تازیان همین جنایت و گندی است که در ایران اشغالی است و جمهوری جنایتکار اسلامی هم آینه تمام نمای آن است . آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی ...☝
...☝
...
No comments:
Post a Comment