Saturday, December 3, 2016

شیخ و زن همسایه





روزی شیخ زن همسایه را بدید و او را خوشش آمد
بدو گفت: روزی در خلوت به خانه ی ما بیا تا ببینم تو شیرین تری یا زن خودم
زن همسایه که زیرک بود او را گفت:
برو از شوهرم بپرس که طعم هردو را چشیده...
و دهان شیخ سرویس شد
و
لال مونی گرفت مرتیکه هیز.😂

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پابستی
گفتا شیخا هرآنچه گویی هستم
اما تو چنان که مینمایی هستی؟
+++

No comments:

Post a Comment