اگر جهل از طبیعت موجب تولد خدایان شد، دانش از طبیعت موجب نابودی خدایان میشود همه مطالب و حقوق این تارنما متعلق به وبلاگ «روشنگری با کدبان موریس آریایی» میباشد هنگامیکه عقل انسان فعال باشد و به کار گرفته شود دیگر نمیتواند هر حماقت و نادانی و خرافاتی را باور کند.کدبان موریس آریایی..آگاهی بنیان رهایی است ...☝
Thursday, January 1, 2015
برهنگی در سینمای ایران
برهنگی در سینمای ایران
مورد توجه کوته فکران قرون وسطایی که فکر می کنند برهنگی یک شبه وارد سینمای ایران شده است. حضور سکس در ایران و سینمای ایران چیز جدیدی نیست و از دهه ٤٠ روند عادی خود را پیش از انقلاب سیاه و قرون وسطایی و ننگین درسینمای ایران پیموده است, اینهمه عقب افتاده نباشید! جهان بینی و آزادی خواهی و شیوه تاریخ نگاری در حال تغییر و تحول است، یک بینش و نگرش علمی جدید در باب جهان، خرافات و موهومات در حال شکل گرفتن است. باید با دیدگاه جهان مدرن به اجتماع نگریست، نه با دید قرون وسطایی، نادانی و خرافات!! دین عقب ماند گی؛ جنایت و خرافات است و آدم دینی بی خرد و نادان است. هنگامیکه عقل انسان فعال باشد و به کار گرفته شود دیگر نمیتواند هر حماقت و نادانی و خرافاتی را باور کند!!! آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی
آشنایی تماشاگر ایرانی با برهنگی
تجربهی تماشای سکس در سینما برای تماشاگر ایرانی تا حدودی متفاوت با شکل امروزی آن بود. در واقع این مضمونِ رابطهی عشقی و بعد نشانههای طبیعی ابراز این علاقه در آغوش گرفتن و بوسیدن دو جنس مخالف در فیلمها بود که زمینهساز آشنایی تماشاگر ایرانی با تماشای تصاویری مرتبط با مضامین جنسیتی شد. وجود این تصاویر و صحنهها در فیلمهای خارجی سالهای ابتدایی ورود سینما به ایران بود که زمینهساز شکلگیری نخستین حساسیتها به پدیدهی سینما شد و از آنجا بود که فکر نظارت و بعد سانسور بر فیلمها شکل گرفت. در نخستین آییننامهی تنظیمشده برای سانسور در ایران که سال ۱۳۰۹ تصویب شد، مدیران سینما ملزم بودند فیلمهایی را که متقاضی نمایش آنها بودند در سالنی غیرعمومی به نمایندهی بلدیه ارائه بدهند «تا در صورت لزوم از نقطه نظر اخلاق جرح و تعدیل لازم» به عمل آید. با این همه، تعیین این نقطه نظر اخلاقی نسبی بود و همین باعث شد تا با استقبالی که از فیلمهای دارای مضامین عشقی با پیرنگی از نمایش ابراز علائق جنسی صورت میگرفت، به تدریج تماشاگر ایرانی با نمایش حد ملایمی از عشقورزی طبیعی انسانها آشنا شود. این اما فقط مختص فیلمهای خارجی بود و در فیلمهایی که در دورهی اول آغاز به کار سینمای ایران (از ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۶) ساخته شدند نشانی از تصاویر مرسوم ابراز علاقه در فیلمهای خارجی نبود.
دههی ۳۰: اخلاقگرایی صرف
سینمای ایران پس از رخوتی ۱۰ ساله، از سال ۱۳۲۷ بار دیگر روند تولید محصولاتش را از سر گرفت. در این مدت تماشاگر ایرانی هرچه بیشتر با محصولات غربی آشنا شده بود و اصولاً سینما رفتن تبدیل به تفریحی مرسوم به ویژه برای جوانان شده بود. در این دوران برای نخستین بار آییننامهی منسجمی زیر نظر وزارت کشور در زمینهی اکران فیلم تنظیم شد که در آن به طور مشخص به محدودیت در نمایش ارتباطات جنسی و سکس اشاره شده بود. بر اساس آییننامهی مصوب سال ۱۳۲۹ وزارت کشور، نمایش این صحنهها در فیلمها مجاز نبود: «بند یازده: صحنههایی از فیلم که در آن روابط نامشروع زنان شوهردار و یا فریب و اغفال دختران نمایش داده شود و همچنین صحنههایی که در آن زنان لخت منظور از عریان بودن نمایش پستان برهنه و یا عورت زنان میباشد نمایش داده شود … بند سیزده: نشان دادن صحنهی زن و مرد در یک بستر در صورتی که زن و مرد برهنه باشند و فقط پوشش روی تختخواب، حجاب حالت آنها باشد.» این آییننامه، به گفتهی بسیاری از صاحبان سینماها و دستاندرکاران امور نمایش آن سالها، برای فیلمهای خارجی با نوعی سهلگیری اجرا میشد اما در مورد فیلمهای ایرانی با سختگیری زیاد به اجرا در میآمد و بر همین اساس تا میانهی دههی ۴۰ شمسی نمیتوان سراغی از نمایش شدید تصاویر سکس در فیلمهای ایرانی گرفت. با این همه در این دوران سکس، بدون نمایش مستقیم، حضوری قابل توجه در فیلمها داشت. مضمون فریب دختران شهرستانی از جانب جوانان شهری، خوشگذرانی مردان زندار در قالب حضورهای شبانه در کابارهها یا ارتباط گرفتن با زنانی دیگر و همنشینی با زنان رقاص یا بدکاره، در فیلمها اکثراً با نگاهی منفی دیده میشد، اما از نمایش عمل جنسی خبری نبود. در فیلمهای ایرانی این دوره مضمون سوءاستفاده و فریب و اغفال برای رسیدن به عمل جنسی و بعد پشیمانی و تنبیه از این اقدام به کرات دیده میشود و سازندگان این فیلمها با وجود ترویج دیدگاهی منفی نسبت به این گونه اقدامات، بارها آنها را مضامین آثار خود قرار میدادند. از شاخصترین فیلمهای این دوره کمدی قاصد بهشت (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۷) با بازی ایرن بود که سطح تازهای از برهنگی زن را به نمایش در میآورد. این فیلم پس از اعتراضهایی به آن با سانسور تازهای در روز سوم اکرانش روبهرو شد و پس از مدتی به دلایلی دیگر اکرانش خاتمه یافت.
دههی ۴۰: هنگامی سکس در میزند
با رونق بیشتر شهرنشینی در ایران و سیاستهای نظام حاکم در ترویج نوعی از مدرنگرایی برگرفته از کشورهای غربی، سینما به عنوان جلوهای از هنر مدرن به مکان مرسومی برای تفریح طبقات مختلف اجتماعی تبدیل شد. با این همه محصولات سینمای ایران بنا به دلایل مختلفی اقبال چندانی در جذب مخاطبان طبقات متوسط و مرفه جامعه پیدا نکردند و اکثراً این طبقات پایین اجتماع بودند که مشتری داثمی این سینما شدند. اینچنین بود که غالب مضامین فیلمهای ایرانی به تکرار داستانهایی بارها گفتهشده در تقبیح مردان هوسران و زنان کابارهای و ستایش از نهاد خانواده یا جوانمردی پسر درستکاری در رد مال دنیا و کمک به دیگران محدود شد. در نیمهی اول دههی ۴۰ است که با گسترش این مضامینِ محدود میشود نمود پررنگتری از جلوههای سکس در فیلمهای ایرانی یافت. کمتر شدن لباس بازیگران زن و نوعی از نمایش اروتیک رقصهای زنان در کابارهها و نیز اشارههای مستقیمتر به صحنههای تجاوز از جملهی این موارد است. اما از نیمهی دوم این دهه حضور پررنگتر سکس و برهنگی در فیلمهای ایرانی به شکل آشکاری افزایش یافت. در این دوران نوعی تلاش پنهان در برانگیختن احساسات جنسی بیننده از سوی فیلمسازان ایرانی دیده میشود و به تدریج حضور یک یا دو صحنهی شامل برهنگی یا عمل جنسی در فیلمها مرسوم میشود. رسیدن به مرزهای تازه در نمایش برهنگی زنان با دعوت از چند بازیگر زن خارجی (نانسی کواک برای فیلم الماس ۳۳ و اینگرید اسپای برای فیلم دو دل و یک دلبر) آغاز میشود و بعد بازیگران زن سینمای ایران نیز حاضر به حضور در صحنههای شامل برهنگی و سکس میشوند. این زمانی است که آییننامهی تازهای هم برای نظارت بر فیلمها تصویب شده که در آن باز هم نمایش صحنههای حاوی برهنگی و اعمال جنسی در تمام فیلمهای ایرانی و خارجی ممنوع شده است. با وجود این، ظاهراً در توافقی نانوشته میان واردکنندگان و تهیهکنندگان فیلم، با نمایش صحنههای جنسی مدارا میشد مگر در مواردی که به گفتهی برخی فیلمسازان از حد تحمل جامعه خارج میشد. از سالهای پایانی دههی ۴۰ است که شکل رایج سینمای ایران در نمایش برهنگی و نگاه به آن شکل میگیرد. در این زمینه هم سینمای ایران دیدی منطبق بر فضای رایج در کابارهها دارد. دوربینی چشمچران که در لحظاتی بخشی از اندام جنسی اکثراً پستانهای زن و در معدود مواردی در دههی بعد باسنهای زن را نمایش میدهد و در نمایش سکس میان زن و مرد نوعی از هوسجویی رایج در روسپیخانهها را (در غلبهی آشکار مردی حریص بر زنی که گویی از رابطهی جنسی لذت نمیبرد) نمایش میدهد. این البته در نگاه برخی فیلمسازان تازه به میدان آمده که موج نوی سینما را شکل میدهند تا حدودی متفاوتتر است.
دههی ۵۰: حضور پرتعداد اما بیاحساس برهنگی
دههی ۵۰ مهم ترین مقطع در نمایش سکس و برهنگی در تاریخ تصویری ایران به شمار میرود که به جز سینما در هنرهای دیگر به ویژه نقاشی و مجسمهسازی و در مواردی تئاتر هم بروز یافت. در این دهه همزمان با ورود سرسامآور فیلمهای خارجی اروتیک و نوعی از فیلمهای کمدی – جنسی ایتالیایی، سینمای ایران هم با تأثیرپذیری از آنها به فکر نمایش بیپرواتر سکس افتاد که، با پاسخ مثبت تماشاگران، تا انقلاب ننگین سال ۵۷ هم بدون وقفهی چندانی ادامه پیدا کرد. سکس در فیلمهای این دهه حتا در نام فیلمها هم نمود پررنگی یافت و نمونههایی چون تجاوز، یک چمدان سکس، احساس داغ، مهدی مشکی و شلوارک داغ، و تختخواب سهنفره دیده شد. جلوهی سکس در فیلمهای این دهه بسط مضامین تثبیتشده در اواخر دههی ۴۰ بود، با این تفاوت که در این زمان دوربین حریصتر و بیپرواتر به ارضای حس چسمچرانی تماشاگر میپرداخت و صحنههای اعمال جنسی زن و مرد نیز جزئیتر و طولانیتر به تصویر کشیده میشد. با این همه، با وجود تلاش شدید در الگوبرداری دقیق از نمونههای خارجی، برهنگی فیلمهای ایرانی از جنبههای اروتیک زیباشناسانهی فیلمهای غربی خالی بود و کمتر نشانی از حس برانگیزانندگی در آن دیده میشد. برهنگی فیلمهای ایرانی به گونهی عجیبی اکثراً خشن و تا حدودی سادیستی بود که در آن کمتر نشانههایی از رمانتیسم رایج سینما قابل ردیابی بود. نگاه فیلمساز ایرانی به پدیدهی برهنگی اغلب بار منفی داشت و گویی فیلمساز و عوامل نیز برای انجام وظیفه بیشتر ادایی اغراقشده از حرکات جنسی را در میآوردند. حتا فیلمسازان جریان متفاوت مانند مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی نیز در فیلمهایشان گونهای نه چندان جذاب از سکس را به تصویر میکشیدند که گویی بر شخصیتهای داستانهایشان تحمیل شده (کیمیایی در بلوچ و داش آکل و مهرجویی در پستچی). از معدود فیلمسازانی که برهنگی را در نمونههای رایج مشابه در فیلمهای غربی با نگاهی همراهانهتر به تصویر میکشید خسرو هریتاش بود که شاخصترین اثرش در این باره (برهنه تا ظهر با سرعت) به همین دلیل هیچ گاه فرصت نمایش عمومی پیدا نکرد. در این دهه برهنگی در نمایش اندام جنسی زنان و مردان به اوج رسید و در موارد معدودی تلاشهایی از نمایش باواسطهی عضو جنسی زنانه هم دیده شد، هرچند سانسور اجازهی بیش از این را در فیلمهای ایرانی نمیداد. در یکی از معدود نمونهها در نمایش نسبتاً اروتیسم همجنسگرایانه، در فیلم بدکاران (قدرت احسانی) دو بازیگر زن فیلم با لباس شنا به بهانهی مالیدن کرم همدیگر را ماساژ میدهند. در شرایطی که واکنشهایی نسبی به نمایش برخی فیلمهای خارجی عریان از سوی گروههایی عقب افتاده از جامعه دیده میشد، به تدریج از ابتدای سال ۱۳۵۷ با آشکار شدن نشانههای اعتراض در ایران، سختگیریهای نظارتی بر نمایش صحنههای برهنگی در فیلمهای ایرانی افزایش یافت و عملاً از میانهی این سال و با افزایش هرجو مرجها حضور سکس در سینمای ایران پایان یافت. اما در سینمای جهان همچنان ادامه دارد!
#
آگاهی بنیان رهایی است.
برگ خیال انگیز
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment