Friday, January 9, 2015

هیچ ملتی در جهان

Photo: ‎هیچ ملتی در جهان بر ضد خود اینگونه نیست که ایرانی‌ است!!
اگر انسان ایرانی این واقعیت را درک کند, که اسلام جنایتکار تازیان ایرانی نیست و نه تنها جنایتکار است بلکه جنایت ساز نیز است؛ شاید بتواند بدون این دین پوشالی و جنایتکار آینده بهتری داشته باشد. ارنست رنان فیلسوف فرانسوی در ارزیابی فرهنگ شرق می نویسد: اگر یک فرهنگ واقعی می باید بر دو پایه علم و فلسفه بنیاد نهاده شده باشد، نمی توان اصولا از فرهنگی بنام "فرهنگ به اصطلاح اسلامی" سخن گفت، زیرا پایه گزاران واقعی این دو در جهان ایرانیان و یونانیان بودند تازیان و اعراب خود درین باره هیچ سهمی نداشتند و بی فرهنگ بودند. ارنست رنان باورمند است که نژاد سامی گرفتار دگماتیسم ذهنی بوده و مستعد تمدن نیست. او نژاد سامی و قوم عرب را یک نژاد "ناقص" می‌دانست. ابن خلدون در باره آن نوشت: از امور غریب این است که حاملان علم در جهان به اصطلاح اسلام غالبا "عجم" بودند و اگر هم عالمی یافت می شد که در نسب عرب بود، در مکتب عجمان ( عجمان= ایرانیان یا پارسیان را گویند نامی که اعراب به نیکان ما دادند چون زبان آنها را نمیدانستند به چم گنگ و لال است! موریس آریایی ) پرورش یافته بود، زیرا قوم عرب، نه از امر تعلیم و تالیف اطلاعی داشت، و نه اصولا خواهان آن بود. بخلاف پارسیان، که بر اثر رسوخ دیرینه تمدن در میان خود برای اینکار صلاحیت دیرینه داشتند و با فرهنگ بودند، و هیچ قومی چون آنها به حفظ و تدوین خرد و فرهنگ در جهان قیام نکرد...!! سخن در اینجاست که چرا انسان ایرانی باید فرهنگ منحوس تازی را تحمل کند، با وجودی که خود ادعای داشتن فرهنگ غنی پارسی نیز میکند. مشکل خود ایرانی نیز است که اجازه میدهد اینگونه به زوال و فساد کشیده شود، آخر چگونه میتوان دشمنان و جنایتکاران خود را دوست داشت! خرد و روشنگری, مکانسیم های رویکردی انسان ها از خرافات و جهالت است، خرافات ابعاد وسیعی دارد، سرلوحه آموزه های ادیان بویژه اسلام تازیان خرافات و تحمیق مردم و ترویج آن است. باشد که همه از خود بیاغازند و جهت رشد فکری جامعه در آگاهی رسانی و روشنگری و ارتقا دانش جمعی نیز کوشا باشیم. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی 
02.01.2015‎

هیچ ملتی در جهان بر ضد خود اینگونه نیست که ایرانی‌ است
اگر انسان ایرانی این واقعیت را درک کند, که اسلام جنایتکار تازیان ایرانی نیست و نه تنها جنایتکار است بلکه جنایت ساز نیز است؛ شاید بتواند بدون این دین پوشالی و جنایتکار آینده بهتری داشته باشد. ارنست رنان فیلسوف فرانسوی در ارزیابی فرهنگ شرق می نویسد: اگر یک فرهنگ واقعی می باید بر دو پایه علم و فلسفه بنیاد نهاده شده باشد، نمی توان اصولا از فرهنگی بنام "فرهنگ به اصطلاح اسلامی" سخن گفت، زیرا پایه گزاران واقعی این دو در جهان ایرانیان و یونانیان بودند تازیان و اعراب خود درین باره هیچ سهمی نداشتند و بی فرهنگ بودند. ارنست رنان باورمند است که نژاد سامی گرفتار دگماتیسم ذهنی بوده و مستعد تمدن نیست. او نژاد سامی و قوم عرب را یک نژاد "ناقص" می‌دانست. ابن خلدون در باره آن نوشت: از امور غریب این است که حاملان علم در جهان به اصطلاح اسلام غالبا "عجم" بودند و اگر هم عالمی یافت می شد که در نسب عرب بود، در مکتب عجمان ( عجمان= ایرانیان یا پارسیان را گویند نامی که اعراب به نیکان ما دادند چون زبان آنها را نمیدانستند به چم گنگ و لال است! موریس آریایی ) پرورش یافته بود، زیرا قوم عرب، نه از امر تعلیم و تالیف اطلاعی داشت، و نه اصولا خواهان آن بود. بخلاف پارسیان، که بر اثر رسوخ دیرینه تمدن در میان خود برای اینکار صلاحیت دیرینه داشتند و با فرهنگ بودند، و هیچ قومی چون آنها به حفظ و تدوین خرد و فرهنگ در جهان قیام نکرد...!! سخن در اینجاست که چرا انسان ایرانی باید فرهنگ منحوس تازی را تحمل کند، با وجودی که خود ادعای داشتن فرهنگ غنی پارسی نیز میکند. مشکل خود ایرانی نیز است که اجازه میدهد اینگونه به زوال و فساد کشیده شود، آخر چگونه میتوان دشمنان و جنایتکاران خود را دوست داشت! خرد و روشنگری, مکانسیم های رویکردی انسان ها از خرافات و جهالت است، خرافات ابعاد وسیعی دارد، سرلوحه آموزه های ادیان بویژه اسلام تازیان خرافات و تحمیق مردم و ترویج آن است. باشد که همه از خود بیاغازند و جهت رشد فکری جامعه در آگاهی رسانی و روشنگری و ارتقا دانش جمعی نیز کوشا باشیم. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی
02.01.2015

No comments:

Post a Comment