ایران امروز فساد و دزدی و جنایت!!
◀ شاهکار رژیم تبهکار جمهوری اسلامی در 37 سال حکومت ننگینش!
https://youtu.be/ Sod9SHDEMi4
همین هایی بودند که به دروغ میگفتند شاه بچه های ما را فقیر و معتاد کرده! ببینید خودشان چه بلایی بر سر زنان و ایران و ایرانی آوردند و چه دزدی ها و جنایاتی میکنند!! اینها همه نتیجه ۳۷ سال مرفه گرایی و تغییرات سریع بی فرهنگی، همجنس گرایی، فساد، دروغ، دزدی، جنایت، مصرف گرایی و بی اخلاقی اجتماعی است. موریس آریایی. چه کسی پاسدار بسیجی های جنایتکار و بازاری های دزد را در جمهوری جنایتکار اسلامی به دلار میلیاردر کرد؟ ایران در دست دزدان و چپاولگران و غارتگران و جنایتکاران اسلامی است. در دوران شاه، خود شاه میلیاردر نبود، چه رسد به یک بازاری و راننده دون پایه اداره جات دولتی!! در دوران شاه , هویدا نخست وزیر تا آخرین لحظه زندگیش با یک پیکان داشت. هم اکنون هر دزد و جنایتکاری ثروت های باد آورده و ماشین های آنچنانی دارد!! بی جهت نیست که ملت ایران در فقر دست و پا میزند, بخاطر انباشت ثروت در دست جنایتکاران اقتصادی است. این جنایتکاران رژیم جمهوری جنایتکار اسلامی همه از خون ملت و مردم ایران تناول میکنند.!!! آگاهی بنیان رهایی است.موریس آریایی...☝
از آخوند تبهکاری پرسیدند: چه می خوری؟ گفت: گوشت ملت
گفتند چه مینوشی؟ گفت: خون ملت
گفتند چه میپوشی؟ گفت: پوست ملت
گفتند اینها را از کجا می اوری؟ گفت: از جهل ملت
گفتند چگونه این جهل را نگاهداری می کنی؟
گفت: در جعبه ای طلایی به نام " مقدسات"
گفتند از این جعبه چگونه محافظت میکنی؟
گفت: بوسیله نادانی و جهل و خرافات مردم !!!
شناسایی یک دزد و جنایتکار اقتصادی
عسگراولادی؛ تیر خلاص زن ثروتمندی که با الگو گرفتن از راکفلر در صادرات به “اجتهاد” رسید!!
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر, ۱۳۹۴
مرکز مطالعات لیبرالیسم-یوحنا نجدی: پیرمردی با ابروهایی پرپشت و تهریشی که همیشه به صورتش دیده میشود؛ شکم برآمدهاش نمادی از حاجیبازاریهای قدیمی است؛ در ۸۲ سالگی همچنان در عرصه تجارت و صادرات فعال است آنچنانکه چمدانش برای سفر و یافتن شرکای تجاری جدید همواره بسته است و ماهی نیست که بدون سفر، به پایان برساند. میگوید سخت دلبسته مادرش بوده و علاوه بر “بهترین خانه” و “بهترین انبار” در ایران، “بهترین همسر” را اختیار کرده و شدیدا با “زن دوم” مخالف است. با وجود دههها فعالیت اقتصادی، نام اسدالله عسگراولادی دستکم تا زمان زنده بودن برادر سیاستپیشهاش، حبیبالله، زیر سایهی نام او قرار داشت.
هرچند که اقتصاد غیرشفاف ایران امکان به دست آوردن رقم دقیقی از ثروت اسدالله عسگراولادی را نمیدهد اما در سال ۲۰۱۳، مقالهای در نشریه امریکایی معتبر “فوربز” به نقل از بانکدارهای ایرانی، میزان داراییهای عسگراولادی را ۴۰۰ میلیون دلار اعلام کرد. هرچند که خودش این عدد را قویا “اشتباه” میداند و میگوید: «اگر یک صفرش را هم برداری به من نمیخورد. من اگر ۴۰۰ میلیون دلار داشتم اینجا چی کار میکردم؟ میرفتم بالای قله دماوند استراحت میکردم.»
با این وجود، گفته میشود که میزان صادرات سالیانه او دست کم ۱۰۰ میلیون دلار است. تقریبا یکچهارم کل صادرات سالیانه پسته ایران، از دفتر ۱۲۰ متری و قدیمی او در عباسآباد تهران خارج میشود. او را “سلطان خشکبار“، “حاجی ترانسفر“، “تاجر کشمش” و “سلطان پسته و زیره” لقب دادهاند هرچند که خودش این القاب را نمیپسندد و به جای آن میگوید که در صادرات خشکبار، به درجه “اجتهاد” رسیده است.
از تحصیلداری تا بازار نیویورک
اسدالله عسگراولادی ۱۵ اسفندماه سال ۱۳۱۲ در چهارراه سیروس تهران، کوچه حمام گلشن روبهروی بازار سیداسماعیل در خانوادهای بازاری متولد شد. تبار خانوادگی وی به دماوند بازمیگردد. پدرش به پیشهوری مشغول بود و در همان منطقه، مغازه عطاری داشت. از ۱۲-۱۳ سالگی به همراه دو برادرش وارد بازار کار شد و از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ به عنوان تحصیلدار نزد داییاش، عبدالله توسلی کار کرد و با الفبای بازار آشنا شد.
خودش میگوید که اولین حقوقش “روزی دو ریال“، معادل ماهی شش تومان بود. اما در اولین تجربه تجارتش، سال ۱۳۲۷ یک کیسه کنجد به قیمت ۵۳ تومان از بازار تهران خرید و آن را ۷۰ تومان به نانوایی محلهشان فروخت و با سود حاصل از اولین تجارتش، یک جعبه شیرینی برای مادرش خرید.
عسگراولادی خیلی زود به فکر ایجاد کسب و کار مستقلی افتاد: «از سال ۳۶ آمدم و در سرای امید، خیابان بوذرجمهری، که حالا نام آن پانزده خرداد است، دفتر کوچکی گرفتم و مشغول به کار شدم.»
در تمام این سالها، تنها دارایىاش خانهاى بود که به مبلغ ۵۶۰۰ تومان در خیابان سیروس خریده بود و در کنار دو خواهر و پدر و مادرش در آن زندگى مىکرد. سال ۱۳۳۳ یک خودروی فولکس به مبلغ ۵۹۰۰ تومان خرید که با آن، چند کیسه خواربار از بازار مىخرید و بین نانواها و بقالها پخش مىکرد. از این به بعد رفتهرفته، تجارت اسدالله عسگراولادی شکل جدیتر و گستردهتری به خود گرفت و در سال ۱۳۳۶ توانست حجرهای را به صورت قسطی به قیمت ۴ هزارتومان در بازار تهران بخرد. او در اولین فعالیت صادراتی خود، به صورت قسطی، پنج تن زیره خرید و آن را به سنگاپور صادر کرد. کار صادرات زیره آنچنان پررونق شد که وی بلافاصله دو دفتر در انگلستان و امریکا تاسیس کرد و در سال ۱۳۴۳ نیز “کارخانه زیره حساس” را در شهر مشهد راهاندازی کرد. تا اینکه روزی رسید که به گفته خودش، معاملات بازار نیویورک در صبح روزهای دوشنبه، با قیمت زیره “شرکت حساس” آغاز به کار میکرد.
کسب و کار اسدالله عسگراولادی البته تنها به صادرات زیره محدود نشد؛ وی ابتدا در سال ۱۳۴۳ اولین انبار خشکبار را در خیابان تختی تهران خرید و سال ۱۳۴۷ رسما وارد کار صادرات پسته و کشمش شد و خیلی زود لقب “سلطان پسته” را از آن خود کرد.
الگو گرفتن از راکفلر
عسگراولادی میگوید که بیش از شش دهه قبل در جریان یکی از سفرهایش به نیویورک در ساختمان “امپایر استیت” با مجسمهای از جان راکفلر، سرمایهدار بزرگ تاریخ امریکا مواجه شد که زیر آن سه جمله از وی نقش بسته بود: «زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و زودتر از دیگران هم تصمیمم را هم عملی کردم.» عسگراولادی میگوید که این جمله را به عنوان سرلوحه فعالیتهای تجاری خود قرار داده است.
وی در تمام گفتگوهایش تاکید میکند که از واردات، بیزار است و تنها به صادرات میپردازد؛ تاکنون از هیچ بانکی وام دریافت نکرده و غیر از زمان کوتاهی که مشاور محمدعلی رجایی، دومین رییس جمهوری اسلامی، بوده، هیچ وقت برای دولت کار نکرده است.
«ثروتمند نیستم، بینیازم»
عسگراولادی در واکنش به سوالهایی درباره ثروتش اغلب خود را یک “کاسب جُز” معرفی میکند که ثروتش توسط رسانهها بزرگنمایی شده است. وی البته در این خصوص آشکارا از این شاخه به آن شاخه نیز میپرد؛ گاه پای اسراییلیها را وسط میکشد: «ثروتمند نه اما بینیاز هستم. من در تهران تنها یک خانه دارم و چیز دیگری ندارم. اسراییلیها برای تخریب برادرم سروصدا ایجاد کردند و گفتند ما پولداریم.» زمانی دیگر با گفتن اینکه « ۵-۶ نفر از من ثروتمندتر هستند» سر و صدای زیادی به پا کرد اما چندی بعد ضمن عقبنشینی از اظهاراتش گفت: «منظورم این بود که در اتاق بازرگانی تهران ۵، ۶ نفر از من ثروتمندتر هستند. ولی در کشور ۵، ۶ میلیون از من ثروتمندتر هستند.»
او با بازی با کلمات خود را نه ثروتمند بلکه “مستغنی“، “موفق“، “بینیاز” از دیگران و به ویژه بانک میداند: «من در هیچ بانکی چه در داخل و چه در خارج سهام ندارم، در هیچ بانکی سپرده ندارم.»
این تاجر ۸۲ ساله همچنین مدعی است که تنها از ظریق خرید خانههایش به ثروت میلیاردی رسیده است. او میگوید نخستین خانهاش را ۵۶۰۰ تومان، دومی را ۳۳ هزار تومان، سومی را از محمد درخشش، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی به مبلغ ۱۴۰ هزار تومان، چهارمی را ۵۰۰ هزار تومان و خانهی کنونیاش را ۱۴۰ میلیون تومان خریداری کرده است: «همان خانه ۵۶۰۰ تومانی امروز بیش از ۱/۵ میلیارد تومان میارزد… خانهای که ۱۴۰هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان میارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر ۱۳۰۰ متر مساحت دارد. چرا بگویم گدا هستم؟»
دفتر روزنامهی توقیفشده “زن“، متعلق به فائزه هاشمی، دفتر روزنامه “رسالت“، و دفتر اولیه جلسات موسوم به “اقتصاد اسلامی” در سالهای نخست انقلاب سال ۱۳۵۷ شماری از دیگر املاک متعلق به اسدالله عسگراولادی است.
مطیع رهبران جمهوری اسلامی!
عسگراولادی همواره سعی کرده از حضور آشکار در سیاست دوری کند هرچند که به گفته خودش با اکثر سیاستمداران و تقریبا تمامی روسای جمهوری اسلامی “روابط نزدیکی” دارد. با این حال، ادعا میکند که تاکنون از هیچ “رانتی” برخوردار نبوده است.!!!!
پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ دست کم سه بار با خمینی دیدار کرد، دوبار در نجف و یک بار در پاریس. از جمله، در سال ۱۳۵۵ در نجف به دیدار خمینی رفت و برای تاسیس کارخانه “آب سنگ” در قم از وی کسب تکلیف کرد. عسگراولادی که “بوی تغییر ز اوضاع جهان” میشنید به خمینی گفت که تصمیم دارد، کارگران کارخانهاش را از میان “طلبههای بیکار” برگزیند .
بار دیگر نیز بعد از رایزنیهای فراوان، موفق شد مشکل ممنوع خروجی برادرش حبیبالله را برطرف کند و همراه با وی رهسپار پاریس شدند تا در نوفللوشاتو خمینی را ببینند. بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ با حکم خمینی همراه با هفت نفر دیگر به عضویت اتاق بازرگانی ایران منصوب شد و از آن زمان تاکنون، عضو ارشد این اتاق است.
رییس کنونی “اتاق بازرگانی ایران و چین” البته خود را فرمانبردار دومین رهبر جمهوری اسلامی نیز معرفی میکند آنچنانکه علیرغم نقد صریح عملکرد دولت محمود احمدینژاد میگوید: «چون رهبر انقلاب امر به حمایت همه از دولت احمدینژاد کردهاند، ما از دولت ایشان حمایت میکنیم، با اینکه معتقدیم این دولت و سیاستهای اقتصادیاش به تمام معنا فشل است.»
وی در یکی از آخرین اظهاراتش در خصوص توافق هستهای جمهوری اسلامی با غرب نیز خود را مطیع علی خامنهای نشان داد و به مخالفان این توافق که به گفته وی، “نق” میزنند یادآور شد که «وقتی مقام معظم رهبری از تیم مذاکرهکننده تقدیر کرده، بنابراین دیگران نیز نباید جلوتر از رهبر حرکت کنند».
به خاطر برادر سیاستپیشهاش حبیبالله (از اعضای قدیمی حزب “موتلفه اسلامی” که سال ۱۳۹۲ درگذشت) با اعضای موتلفه نزدیکی بیشتری داشت و سرانجام سال ۱۳۸۸ به عضویت شورای مرکزی این حزب سیاسی متعلق به جناح راست سنتی درآمد؛ هرچند که همچنان خود را دور از سیاست میداند: «کلاس اول سیاست را هم بلد نیستم. اگر موتلفه بگوید نباش میگویم خداحافظ.»
او در نهمین دههی زندگیاش در حال یادگیری زبان چینی است که این روزها بیش از زبان انگلیسی به کارش میآید.!!!!!!
...
نیاز به یادآوری است، انتشار این مطلب جهت فرهنگسازی و آگاهی رسانیست و نظرات مطرح شده انعکاس دهنده دیدگاه برگ اسلام جنایتکار است, نمی باشد.
از آخوند تبهکاری پرسیدند: چه می خوری؟ گفت: گوشت ملت
گفتند چه مینوشی؟ گفت: خون ملت
گفتند چه میپوشی؟ گفت: پوست ملت
گفتند اینها را از کجا می اوری؟ گفت: از جهل ملت
گفتند چگونه این جهل را نگاهداری می کنی؟
گفت: در جعبه ای طلایی به نام " مقدسات"
گفتند از این جعبه چگونه محافظت میکنی؟
گفت: بوسیله نادانی و جهل و خرافات مردم !!!
◀الله نام همان بت سنگی تازیان جنایتکار و اکبر هم به تازی به معنای بزرگتر است، بنابراین الله اکبر یعنی بت بزرگ یا بت سنگی بزرگتر است. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی
◀در یک حکومت استبدادی و دیکتاتوری تنها چیزی که به طور مساوی در جامعه پخش میشود ترس و وحشت از دیکتاتور جنایتکار و ایجاد رعب و وحشت است! مرگ و ننگ ابدی بر آخوندان فاسد و جنایتکار و اسلام تبهکار تازیان و مرگ بر جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی به هر شکل و نوع آن....موریس آریایی. اسلام تازیان جنایتکار مکتب نابودی و ویرانی و تباهی است و برای ساختن نیامده، آمده است تا هرآنچه بشر ساخته، غارت و تخریب و نابود کند. اسلام تازیان تبهکار همین گندی است که در ایران اشغالی است. جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی نیز برای ایرانیان جز فقر، جنایت، فحشا و فاحشگی ، اعتیاد، قتل، کشتار، غارت، اسید پاشی، چاقوکشی، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است...آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی...☝ ◀◀روشنگری: مطالب را با ذکر منبع و نام برگ به اشتراک بگذارید، اینگونه ارزشگزاری به کار و زحماتی است که نویسندگان مطالب میکشند. سرقت ادبی جرم است، سعی کنید خودتان نو آوری کنید و اگر مطلبی هم از جایی بر میدارید نام منبع و نویسنده آن را نیز ذکر کنید!!! .آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی...☝ نشانی برگ ما در تلگرام با مطالب متنوع پیش از ورود به کانال, تلگرام را بروزرسانی کنید که مطالب و فرتور ها که از پیش در گروه است را ببینید : ◀به برگ روشنگری در تلگرام بیوندید. و در معرفی آن به دوستان خود نیز کوشا باشید. https://telegram.me/ DemocracyForIran
◀ شاهکار رژیم تبهکار جمهوری اسلامی در 37 سال حکومت ننگینش!
https://youtu.be/
همین هایی بودند که به دروغ میگفتند شاه بچه های ما را فقیر و معتاد کرده! ببینید خودشان چه بلایی بر سر زنان و ایران و ایرانی آوردند و چه دزدی ها و جنایاتی میکنند!! اینها همه نتیجه ۳۷ سال مرفه گرایی و تغییرات سریع بی فرهنگی، همجنس گرایی، فساد، دروغ، دزدی، جنایت، مصرف گرایی و بی اخلاقی اجتماعی است. موریس آریایی. چه کسی پاسدار بسیجی های جنایتکار و بازاری های دزد را در جمهوری جنایتکار اسلامی به دلار میلیاردر کرد؟ ایران در دست دزدان و چپاولگران و غارتگران و جنایتکاران اسلامی است. در دوران شاه، خود شاه میلیاردر نبود، چه رسد به یک بازاری و راننده دون پایه اداره جات دولتی!! در دوران شاه , هویدا نخست وزیر تا آخرین لحظه زندگیش با یک پیکان داشت. هم اکنون هر دزد و جنایتکاری ثروت های باد آورده و ماشین های آنچنانی دارد!! بی جهت نیست که ملت ایران در فقر دست و پا میزند, بخاطر انباشت ثروت در دست جنایتکاران اقتصادی است. این جنایتکاران رژیم جمهوری جنایتکار اسلامی همه از خون ملت و مردم ایران تناول میکنند.!!! آگاهی بنیان رهایی است.موریس آریایی...☝
از آخوند تبهکاری پرسیدند: چه می خوری؟ گفت: گوشت ملت
گفتند چه مینوشی؟ گفت: خون ملت
گفتند چه میپوشی؟ گفت: پوست ملت
گفتند اینها را از کجا می اوری؟ گفت: از جهل ملت
گفتند چگونه این جهل را نگاهداری می کنی؟
گفت: در جعبه ای طلایی به نام " مقدسات"
گفتند از این جعبه چگونه محافظت میکنی؟
گفت: بوسیله نادانی و جهل و خرافات مردم !!!
شناسایی یک دزد و جنایتکار اقتصادی
عسگراولادی؛ تیر خلاص زن ثروتمندی که با الگو گرفتن از راکفلر در صادرات به “اجتهاد” رسید!!
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر, ۱۳۹۴
مرکز مطالعات لیبرالیسم-یوحنا نجدی: پیرمردی با ابروهایی پرپشت و تهریشی که همیشه به صورتش دیده میشود؛ شکم برآمدهاش نمادی از حاجیبازاریهای قدیمی است؛ در ۸۲ سالگی همچنان در عرصه تجارت و صادرات فعال است آنچنانکه چمدانش برای سفر و یافتن شرکای تجاری جدید همواره بسته است و ماهی نیست که بدون سفر، به پایان برساند. میگوید سخت دلبسته مادرش بوده و علاوه بر “بهترین خانه” و “بهترین انبار” در ایران، “بهترین همسر” را اختیار کرده و شدیدا با “زن دوم” مخالف است. با وجود دههها فعالیت اقتصادی، نام اسدالله عسگراولادی دستکم تا زمان زنده بودن برادر سیاستپیشهاش، حبیبالله، زیر سایهی نام او قرار داشت.
هرچند که اقتصاد غیرشفاف ایران امکان به دست آوردن رقم دقیقی از ثروت اسدالله عسگراولادی را نمیدهد اما در سال ۲۰۱۳، مقالهای در نشریه امریکایی معتبر “فوربز” به نقل از بانکدارهای ایرانی، میزان داراییهای عسگراولادی را ۴۰۰ میلیون دلار اعلام کرد. هرچند که خودش این عدد را قویا “اشتباه” میداند و میگوید: «اگر یک صفرش را هم برداری به من نمیخورد. من اگر ۴۰۰ میلیون دلار داشتم اینجا چی کار میکردم؟ میرفتم بالای قله دماوند استراحت میکردم.»
با این وجود، گفته میشود که میزان صادرات سالیانه او دست کم ۱۰۰ میلیون دلار است. تقریبا یکچهارم کل صادرات سالیانه پسته ایران، از دفتر ۱۲۰ متری و قدیمی او در عباسآباد تهران خارج میشود. او را “سلطان خشکبار“، “حاجی ترانسفر“، “تاجر کشمش” و “سلطان پسته و زیره” لقب دادهاند هرچند که خودش این القاب را نمیپسندد و به جای آن میگوید که در صادرات خشکبار، به درجه “اجتهاد” رسیده است.
از تحصیلداری تا بازار نیویورک
اسدالله عسگراولادی ۱۵ اسفندماه سال ۱۳۱۲ در چهارراه سیروس تهران، کوچه حمام گلشن روبهروی بازار سیداسماعیل در خانوادهای بازاری متولد شد. تبار خانوادگی وی به دماوند بازمیگردد. پدرش به پیشهوری مشغول بود و در همان منطقه، مغازه عطاری داشت. از ۱۲-۱۳ سالگی به همراه دو برادرش وارد بازار کار شد و از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ به عنوان تحصیلدار نزد داییاش، عبدالله توسلی کار کرد و با الفبای بازار آشنا شد.
خودش میگوید که اولین حقوقش “روزی دو ریال“، معادل ماهی شش تومان بود. اما در اولین تجربه تجارتش، سال ۱۳۲۷ یک کیسه کنجد به قیمت ۵۳ تومان از بازار تهران خرید و آن را ۷۰ تومان به نانوایی محلهشان فروخت و با سود حاصل از اولین تجارتش، یک جعبه شیرینی برای مادرش خرید.
عسگراولادی خیلی زود به فکر ایجاد کسب و کار مستقلی افتاد: «از سال ۳۶ آمدم و در سرای امید، خیابان بوذرجمهری، که حالا نام آن پانزده خرداد است، دفتر کوچکی گرفتم و مشغول به کار شدم.»
در تمام این سالها، تنها دارایىاش خانهاى بود که به مبلغ ۵۶۰۰ تومان در خیابان سیروس خریده بود و در کنار دو خواهر و پدر و مادرش در آن زندگى مىکرد. سال ۱۳۳۳ یک خودروی فولکس به مبلغ ۵۹۰۰ تومان خرید که با آن، چند کیسه خواربار از بازار مىخرید و بین نانواها و بقالها پخش مىکرد. از این به بعد رفتهرفته، تجارت اسدالله عسگراولادی شکل جدیتر و گستردهتری به خود گرفت و در سال ۱۳۳۶ توانست حجرهای را به صورت قسطی به قیمت ۴ هزارتومان در بازار تهران بخرد. او در اولین فعالیت صادراتی خود، به صورت قسطی، پنج تن زیره خرید و آن را به سنگاپور صادر کرد. کار صادرات زیره آنچنان پررونق شد که وی بلافاصله دو دفتر در انگلستان و امریکا تاسیس کرد و در سال ۱۳۴۳ نیز “کارخانه زیره حساس” را در شهر مشهد راهاندازی کرد. تا اینکه روزی رسید که به گفته خودش، معاملات بازار نیویورک در صبح روزهای دوشنبه، با قیمت زیره “شرکت حساس” آغاز به کار میکرد.
کسب و کار اسدالله عسگراولادی البته تنها به صادرات زیره محدود نشد؛ وی ابتدا در سال ۱۳۴۳ اولین انبار خشکبار را در خیابان تختی تهران خرید و سال ۱۳۴۷ رسما وارد کار صادرات پسته و کشمش شد و خیلی زود لقب “سلطان پسته” را از آن خود کرد.
الگو گرفتن از راکفلر
عسگراولادی میگوید که بیش از شش دهه قبل در جریان یکی از سفرهایش به نیویورک در ساختمان “امپایر استیت” با مجسمهای از جان راکفلر، سرمایهدار بزرگ تاریخ امریکا مواجه شد که زیر آن سه جمله از وی نقش بسته بود: «زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و زودتر از دیگران هم تصمیمم را هم عملی کردم.» عسگراولادی میگوید که این جمله را به عنوان سرلوحه فعالیتهای تجاری خود قرار داده است.
وی در تمام گفتگوهایش تاکید میکند که از واردات، بیزار است و تنها به صادرات میپردازد؛ تاکنون از هیچ بانکی وام دریافت نکرده و غیر از زمان کوتاهی که مشاور محمدعلی رجایی، دومین رییس جمهوری اسلامی، بوده، هیچ وقت برای دولت کار نکرده است.
«ثروتمند نیستم، بینیازم»
عسگراولادی در واکنش به سوالهایی درباره ثروتش اغلب خود را یک “کاسب جُز” معرفی میکند که ثروتش توسط رسانهها بزرگنمایی شده است. وی البته در این خصوص آشکارا از این شاخه به آن شاخه نیز میپرد؛ گاه پای اسراییلیها را وسط میکشد: «ثروتمند نه اما بینیاز هستم. من در تهران تنها یک خانه دارم و چیز دیگری ندارم. اسراییلیها برای تخریب برادرم سروصدا ایجاد کردند و گفتند ما پولداریم.» زمانی دیگر با گفتن اینکه « ۵-۶ نفر از من ثروتمندتر هستند» سر و صدای زیادی به پا کرد اما چندی بعد ضمن عقبنشینی از اظهاراتش گفت: «منظورم این بود که در اتاق بازرگانی تهران ۵، ۶ نفر از من ثروتمندتر هستند. ولی در کشور ۵، ۶ میلیون از من ثروتمندتر هستند.»
او با بازی با کلمات خود را نه ثروتمند بلکه “مستغنی“، “موفق“، “بینیاز” از دیگران و به ویژه بانک میداند: «من در هیچ بانکی چه در داخل و چه در خارج سهام ندارم، در هیچ بانکی سپرده ندارم.»
این تاجر ۸۲ ساله همچنین مدعی است که تنها از ظریق خرید خانههایش به ثروت میلیاردی رسیده است. او میگوید نخستین خانهاش را ۵۶۰۰ تومان، دومی را ۳۳ هزار تومان، سومی را از محمد درخشش، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی به مبلغ ۱۴۰ هزار تومان، چهارمی را ۵۰۰ هزار تومان و خانهی کنونیاش را ۱۴۰ میلیون تومان خریداری کرده است: «همان خانه ۵۶۰۰ تومانی امروز بیش از ۱/۵ میلیارد تومان میارزد… خانهای که ۱۴۰هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان میارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر ۱۳۰۰ متر مساحت دارد. چرا بگویم گدا هستم؟»
دفتر روزنامهی توقیفشده “زن“، متعلق به فائزه هاشمی، دفتر روزنامه “رسالت“، و دفتر اولیه جلسات موسوم به “اقتصاد اسلامی” در سالهای نخست انقلاب سال ۱۳۵۷ شماری از دیگر املاک متعلق به اسدالله عسگراولادی است.
مطیع رهبران جمهوری اسلامی!
عسگراولادی همواره سعی کرده از حضور آشکار در سیاست دوری کند هرچند که به گفته خودش با اکثر سیاستمداران و تقریبا تمامی روسای جمهوری اسلامی “روابط نزدیکی” دارد. با این حال، ادعا میکند که تاکنون از هیچ “رانتی” برخوردار نبوده است.!!!!
پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ دست کم سه بار با خمینی دیدار کرد، دوبار در نجف و یک بار در پاریس. از جمله، در سال ۱۳۵۵ در نجف به دیدار خمینی رفت و برای تاسیس کارخانه “آب سنگ” در قم از وی کسب تکلیف کرد. عسگراولادی که “بوی تغییر ز اوضاع جهان” میشنید به خمینی گفت که تصمیم دارد، کارگران کارخانهاش را از میان “طلبههای بیکار” برگزیند .
بار دیگر نیز بعد از رایزنیهای فراوان، موفق شد مشکل ممنوع خروجی برادرش حبیبالله را برطرف کند و همراه با وی رهسپار پاریس شدند تا در نوفللوشاتو خمینی را ببینند. بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ با حکم خمینی همراه با هفت نفر دیگر به عضویت اتاق بازرگانی ایران منصوب شد و از آن زمان تاکنون، عضو ارشد این اتاق است.
رییس کنونی “اتاق بازرگانی ایران و چین” البته خود را فرمانبردار دومین رهبر جمهوری اسلامی نیز معرفی میکند آنچنانکه علیرغم نقد صریح عملکرد دولت محمود احمدینژاد میگوید: «چون رهبر انقلاب امر به حمایت همه از دولت احمدینژاد کردهاند، ما از دولت ایشان حمایت میکنیم، با اینکه معتقدیم این دولت و سیاستهای اقتصادیاش به تمام معنا فشل است.»
وی در یکی از آخرین اظهاراتش در خصوص توافق هستهای جمهوری اسلامی با غرب نیز خود را مطیع علی خامنهای نشان داد و به مخالفان این توافق که به گفته وی، “نق” میزنند یادآور شد که «وقتی مقام معظم رهبری از تیم مذاکرهکننده تقدیر کرده، بنابراین دیگران نیز نباید جلوتر از رهبر حرکت کنند».
به خاطر برادر سیاستپیشهاش حبیبالله (از اعضای قدیمی حزب “موتلفه اسلامی” که سال ۱۳۹۲ درگذشت) با اعضای موتلفه نزدیکی بیشتری داشت و سرانجام سال ۱۳۸۸ به عضویت شورای مرکزی این حزب سیاسی متعلق به جناح راست سنتی درآمد؛ هرچند که همچنان خود را دور از سیاست میداند: «کلاس اول سیاست را هم بلد نیستم. اگر موتلفه بگوید نباش میگویم خداحافظ.»
او در نهمین دههی زندگیاش در حال یادگیری زبان چینی است که این روزها بیش از زبان انگلیسی به کارش میآید.!!!!!!
...
نیاز به یادآوری است، انتشار این مطلب جهت فرهنگسازی و آگاهی رسانیست و نظرات مطرح شده انعکاس دهنده دیدگاه برگ اسلام جنایتکار است, نمی باشد.
از آخوند تبهکاری پرسیدند: چه می خوری؟ گفت: گوشت ملت
گفتند چه مینوشی؟ گفت: خون ملت
گفتند چه میپوشی؟ گفت: پوست ملت
گفتند اینها را از کجا می اوری؟ گفت: از جهل ملت
گفتند چگونه این جهل را نگاهداری می کنی؟
گفت: در جعبه ای طلایی به نام " مقدسات"
گفتند از این جعبه چگونه محافظت میکنی؟
گفت: بوسیله نادانی و جهل و خرافات مردم !!!
◀الله نام همان بت سنگی تازیان جنایتکار و اکبر هم به تازی به معنای بزرگتر است، بنابراین الله اکبر یعنی بت بزرگ یا بت سنگی بزرگتر است. آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی
◀در یک حکومت استبدادی و دیکتاتوری تنها چیزی که به طور مساوی در جامعه پخش میشود ترس و وحشت از دیکتاتور جنایتکار و ایجاد رعب و وحشت است! مرگ و ننگ ابدی بر آخوندان فاسد و جنایتکار و اسلام تبهکار تازیان و مرگ بر جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی به هر شکل و نوع آن....موریس آریایی. اسلام تازیان جنایتکار مکتب نابودی و ویرانی و تباهی است و برای ساختن نیامده، آمده است تا هرآنچه بشر ساخته، غارت و تخریب و نابود کند. اسلام تازیان تبهکار همین گندی است که در ایران اشغالی است. جمهوری فاسد و جنایتکار اسلامی نیز برای ایرانیان جز فقر، جنایت، فحشا و فاحشگی ، اعتیاد، قتل، کشتار، غارت، اسید پاشی، چاقوکشی، سنگسار، تجاوز به زنان و مردان و اعدام کاری نکرده است...آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی...☝ ◀◀روشنگری: مطالب را با ذکر منبع و نام برگ به اشتراک بگذارید، اینگونه ارزشگزاری به کار و زحماتی است که نویسندگان مطالب میکشند. سرقت ادبی جرم است، سعی کنید خودتان نو آوری کنید و اگر مطلبی هم از جایی بر میدارید نام منبع و نویسنده آن را نیز ذکر کنید!!! .آگاهی بنیان رهایی است. موریس آریایی...☝ نشانی برگ ما در تلگرام با مطالب متنوع پیش از ورود به کانال, تلگرام را بروزرسانی کنید که مطالب و فرتور ها که از پیش در گروه است را ببینید : ◀به برگ روشنگری در تلگرام بیوندید. و در معرفی آن به دوستان خود نیز کوشا باشید. https://telegram.me/
No comments:
Post a Comment