Tuesday, March 15, 2016

عقل و خرد



◀ هنگامیکه عقل و خرد از ملتی گرفته شود, تحجر و عقب ماندگی جایگزین آن میشود. آنگاه که ارزش های ملی با ساخته و پرداخته ها و دروغ های بيگانه و بيگانه پرست اسلام تازیان جنایتکار جايگزين شود، ملت به قهقرا و بدبختی کشانده می شود.آنگاه که ارزش های ملی و خانوادگی با يک سری خرافات بی اساس جايگزين شود، فقر و بدبختی فرهنگی در آن جامعه به اوج می رسد. هنگاميکه فقر فرهنگی مستولی شد، استعمار و استثمار بيگانه مستولی می شود.مرگ بر جمهوری جنایتکار اسلامی... موریس آریایی-آگاهی بنیان رهایی است...

◀کار اصلی ادیان پرورش نادانی و گسترش حماقت است... ديني كه بزور شمشير تحميل شود نه قانوني است - نه انسانی و از ديدگاه اجتماعی نیز هیچگونه مشروعيت ندارد اسلام تازیان تبهکار را به عربستان باز گردانيم...آمدند و سوختند و کشتند و بردند و جنایت کردند و ماندند!!کدبان موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است...

◀ روشنگری و فرهنگسازی: مطالب را با ذکر منبع و نام برگ به اشتراک بگذارید، اینگونه ارزشگزاری به کار و زحماتی است که نویسندگان مطالب میکشند. سرقت ادبی جرم است، سعی کنید خودتان نو آوری کنید و اگر مطلبی هم از جایی بر میدارید نام منبع و نویسنده آن را نیز ذکر کنید!! کدبان موریس آریایی- آگاهی بنیان رهایی است...
به کانال تلگرام روشنگری بپیوندید
به کانال تلگرام روشنگری بپیوندید
https://telegram.me/DemocracyForIran

◀از ماست است که بر ما است. ای کاش انسان ایرانی یاد میگرفت, که قدردان فردوسی بزرگ و روشنگران و ورزشکاران و هنرمندان و پادشاهان و دانشمندان ایرانی خود باشد!!کدبان موریس آریایی
شرم بر ما ای پدر دادیم به باد آداب خویش
بیگانه شد سر مشق ما از یاد بردیم رسم خویش
فردوسی بزرگ سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایران است. فردوسی را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند. چکامه فردوسی بزرگ در مورد هجوم تازیان لجام گسیخته و بازماندگان آنها در ایران:
چو بخت عرب بر عجم چیره شد
همی بخت ساسانیان تیره شد
پر آمد ز شاهان جهان را قفیز [پیمانه]
نهان شد ز رو گشت پیدا پشیز
همان زشت شد خوب، شد خوب زشت
شده راه دوزخ پدید از بهشت
دگرگونه شد چرخ گردون بچهر
ز آزادگان پاک ببرید مهر
به ایرانیان زار و گریان شدم
ز ساسانیان نیز بریان شدم
دریغ آن سر و تاج و اورنگ و تخت
دریغ آن بزرگی و آن فر و بخت
کزین پس شکست آید از تازیان
ستاره نگردد مگر بر زیان
چو با تخت، منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز
نشیبی دراز است پیشش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر
ز اختر همه تازیان راست بهر
ز پیمان بگردند وز راستی
گرامی شود کژی و کاستی
رباید همی این از آن، آن ازین
ز نفرین ندانند بازآفرین
نهانی بتر زآشکارا شود
دل مردمان سنگ خارا شود
شود بنده بی هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا
روان و زبانها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان، همه ترک و تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام
به کوشش ز هرگونه سازند دام
بریزند خون از پی خواسته
شود روزگار بد آراسته
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
ز پیشی و بیشی ندارند هوش
خورش نان کشکین و پشمینه پوش
چو بسیار از این داستان بگذرد
کسی سوی آزادگان ننگرد
یکی نامه ای بر حریر سفید
نوشتند پر بیم و چندی امید
به عنوان بر از پورِ هرمزد شاه
جهان پهلوان رستم کینه خواه
سوی سعد وقاص جوینده جنگ
پر از رأی و پر دانش و پر درنگ
به من بازگوی آنکه شاه توکیست
چه مردی و آیین و راه تو چیست
به نزد که جویی همی دستگاه
برهنه سپهبد برهنه سپاه
به نانی تو سیری و هم گرسنه
نه پیل و نه تخت و نه بار و بُنه
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده ست کار
که تاج کیان را کند آرزو
تفو باد بر چرخ گردان، تفو!
شما را به دیده درون شرم نیست
ز راه خرد مهر و آزرم نیست
بدین چهر و این مهر و این راه و خوی
همی تخت و تاج آیدت آرزوی
جهان گر به اندازه جویی همی
سخن بر گزافه نگویی همی
فردوسی بزرگ ...
گفتی پدر این سرزمین دور باد از شر و دروغ
قحطی نبیند این دیار دشمن بماند بی فروغ
گفتی چنان ارزنده است این خاک زرین کهن
خاکی که جسمت بعد از مرگ یک ذره از ایران بود
شرم بر ما ای پدر ما خود شدیم دشمن او
مهر وطن قحطی شده رایج شده کذب و دروغ
شرم بر ما ای پدر دادیم به باد آداب خویش
بیگانه شد سر مشق ما از یاد بردیم رسم خویش
به جای شمس و مثنوی سر داده ایم حزن و فغان
شیون شده عادت ما -ما وارثان مهرگان
شرم بر ما ای پدر ما که ز خود بی خبریم
دزدیده شد گنج وطن در خواب خوش غوطه وریم
بردن ربودن خاکمان به گل نشست دریایمان
گلها همه پژمرده اند رنگ رفته از فرهنگ مان
تقصیر ندارد روزگاه ظالم نخوانید این جهان
بر این دیار با شکوه ما خود نبودیم پاسبان
http://youtu.be/JEOVlg6LNKk

«همه حقایق بزرگ در ابتدا توهین به اصطلاح مقدسات تلقی می‌شوند؛ سپس به سخره گرفته می شوند و در نهایت به عنوان امری بدیهی پذیرفته می شوند.» جورج برنارد شاو
...

No comments:

Post a Comment